ادیان الهی چون از منبع وحی سرچشمه گرفتند، همگی در یک مسیر که همان رشد وکمال انسانهاست قراردارد و هیچ گونه اختلاف مهم و اساسی در ادیان الهی وجود ندارد. اما آنچه جای بحث و تامل دارد، این است که ادیانی مثل یهودیت به تدریج و مرور زمان دستخوش تحریف گردید و دو کتاب مقدس تورات با خرافات در آمیخت. لذا مطالب غیر واقعی و به دور از حقیقت، در این دو کتاب به وفور دیده می شود .
جایگاه و مقام زن نیز در تورات از این آسیب در امان نبوده است و مطالب خرافی و غیر حقیقی زیادی در مورد زن و ارزش او در این کتابها یافت می شود . این در حالی است که به طور کلی در فرهنگ وحی از زن به عظمت یاد شده است .
در آیین تحریف شده یهود
برای زن هیچ گونه شخصیت و منزلتی قائل نبودند. البته بی شک تمام پیامبران مدافع
ارزش و مقام زن و مخالف ستم به او بودند ولی قانونهای تحریف شده کتابهای مقدس سبب
شد در آیین یهود، زن و دختر را مایه ننگ بدانند . برخی از یهودیان زن را حیوانی می
دانند که بیشتر از دیگر حیوانات به انسان شباهت دارد و درواقع برزخی میان انسان و حیوان به شمار می آید .
یهوه، خدای یهود در آخرین بند از فرمانهای ده گانه اش که به قول مشهور برای
حضرت موسی ( ع ) فرستاده، زنان را در ردیف چهارپایان و اموال منقول قرار داده است . بر این اساس قوم یهود
مانند همه اقوام جنگجو زن را مایه مصیبت و بدبختی می دانستند و او را فقط به این
دلیل تحمل می کردند که یگانه منبع تولید سرباز بود . جالب تر این که مردان یهودی
در دعای صبحگاهی از خداوند تشکر می کنند که آنها را زن نیافریده است . در دین
تحریف شده یهود، دختر کالایی است که می توان آن را در هنگام تنگدستی فروخت . سنت
غلط خرید و فروش دختران در قوم بنی اسرائیل رواج زیادی داشته است .
در تورات آمده است که حوا
از دنده آدم آفریده شده است و چون چنین است پس بایستی زن همواره تابع و ملک مرد
باشد و مالکیت مرد بر زن از همین قائده ادعایی در آفرینش ریشه گرفته است .
در عقیده و آیین یهود، حوا در بهشت سبب فریب آدم و ارتکاب گناه خوردن میوه ممنوعه
و اخراج از بهشت شده و از این رو جنس زن تا آخر عمر جهان به عنوان یک گناهکار
دائمی باید مجازات شود .
این گونه قضاوت، ستمی تاریخی نسبت به زن است . و متاسفانه همین مطلب در طول تاریخ
تبدیل به یک فرهنگ شده و بر روی رفتار مردان بر زنان اثر گذاشته است .
بدیهی است چنین قضاوتی نسبت به زن نمی تواند یک پیام الهی باشد . در قرآن کریم که
آسمانی بودن آن روشن است خوردن میوه ممنوعه در بهشت را به آدم و حوا هر دو نسبت می
دهد و گناه آن را بر گردن حوا نمی اندازد .
در آموزه های تلموت که
دومین کتاب معتبر و مقدس یهودیان است در مورد برتری پسر بر دختر گفته شده که پسر
عصای پیری والدین است و در زمان پیری و ضعف می تواند آنها را یاری کند و نیز می
تواند دانشمندی پر آوازه شود و آرزوی پدر و مادر را برآورده سازد. اما دختر گنجینه نگرانی آور برای پدر است و پدر همواره
نگران اوست که مبادا در کودکی او را فریب دهند و یا در نوجوانی و بلوغ از جاده
عفاف منحرف شود و یا در بزرگسالی بی همسر باقی بماند .
این عقیده خرافی که بر گرفته از آموخته های کنونی تحریف یافته یهودیت است در
طول حیات این آیین، حاکم بوده است . طبق فرمان تلموت، زنان از مطالعه تورات معاف
اند . بعضی از بزرگان یهود به شدت تابع این عقیده هستند که بهتر است کلمات تورات
به آتش بسوزد تا این که زنان از آن بهره مند شوند و هر کس دخترش را تعلیم دهد
مانند این است که او را وقاحت، تعلیم نموده است .
سکینه عمرانی- نماینده مجلس
حضور ۶۰ درصدی بانوان در دانشگاه ها و کسب مدارک تحصیلی ، نشان از تقاضای حضور در عرصه اقتصادی دارد. بانوان با کسب مدارک تحصیلی بالا توقع دارند صاحب شغلی درآمدزا باشند و بتوانند سهمی در چرخه اقتصادی خانواده خود ایفا کنند. گرچه تفکرات غربی مقداری جامعه اسلامی ایران را تحت تاثیر قرار داده است. بانوانی که چند سال از عمر خود را صرف تحصیل می کنند، از دولت انتظار دارند شرایطی فراهم کند تا بتوانند از ثمره زحمات خود بهره بگیرند، این درحالیست که عدم فراهم کردن بازار کار مناسب برای بانوان باعث ورود برخی افراد سوءاستفادهگر به میدان میشود. اینکه بانوان در اقتصاد خانواده سهمی داشته باشند توقع بجایی است و دولت هم باید این توقع را برآورده کند.
ما در فراکسیون زنان با وزیر کار در این رابطه جلسه ای داشتیم و خواستار ارائه طرحی برای اشتغال خانگی بانوان بودیم. زیرا معتقدیم در صورتی که اشتغال خانگی گسترش پیدا کند، هیچ خانمی حاضر به بیکاری نخواهد بود. در این صورت بانوان هم اعتماد به نفس بیشتری دارند و هم در پروسه درآمدزایی نقش ایفا کرده و از لحاظ اقتصادی دستشان در جیب خودشان است، لذا احساس بهتری به خانه و خانواده دارند. بنابراین انتظار شغل از سوی بانوان کاملا عمومی و منطقی است. تقاضای کار به معنی اینکه سهمی در اقتصاد خانه داشته باشند، مطالبه عمومی بین خانمهاست.
احساس می کنم بسیاری از خانمها تمایل دارند شغلی داشته باشند که در کنار آن به امورات خانه رسیدگی کنند و به فرزندانشان برسند. چراکه هیچ مادری نمی پسندد که از فرزند خود دور بیفتد. تا سن پیش از دبستان فرزند به حضور مادر نیاز دارد. از سویی به خاطر مشکلات اقتصادی طلب اینکه مادران بتوانند سهمی در اقتصاد خانه داشته باشند خواست عمومی است. اما در این میان نباید نگاههای کاسب کارانه به زن را نادیده گرفت. علیرغم اینکه تعالیم دینی جایگاه رفیعی برای خانواده قائل است، اما با این وجود متاسفانه در بسیاری از جاها این نگاهها وجود دارد. نمونه آن را در آگهی های اشتغال میتوان دید.
وقتی منشی خانم می خواهند صراحتا اعلام می کنند، منشی خانم، با بیان مشخصات ظاهری. این موضوع اکنون در کشور عمومیت دارد و برگرفته از نگاه کاسب کارانه است. این نوعی تحقیر برای خانمهاست که برای فروش و مشتری بیشتر از حضور خانم ها استفاده کنند. این معضل باید با حضور تئوریسینهایی که تفکر اسلامی را باور داشته باشند راهکارشناسی شود. به جای اینکه برای الحاق به کنوانسیون رفع تبعیض از زنان بوق و کرنا و تبلیغات راه بیندازیم از مسیر منطق وارد شویم. اول باید جایگاه زن را مشخص کنند و راهکاری برای حضور بانوان در کنار فرزندانشان بیابند، زیرا اگر مسائل زنان را جدای از خانواده مطرح کنیم اشتباه کرده ایم.
من به عنوان یک زن شاغل به خاطر کار از فرزندم فاصله گرفته ام و این خلأ را کاملا احساس می کنم. بنابراین فکر می کنم یک زن در کنار خانواده معنی پیدا می کند. از این رو فراکسیون زنان طرحی را ارائه کرده که در مراکزی که خانم ها مشغول به کار هستند، مهدکودک نیز وجود داشته باشد تا مادر و فرزند از یکدیگر دور نباشند. این طرح در فراکسیون زنان مجلس با حضور کارشناسان بررسی و در کنار طرح های حمایتی دیگر از بانوان به کمیسیون های مربوطه ارجاع شدهاست.
طرح هایی که از سوی فراکسیون زنان ارائه می شود در کمیسیون های اجتماعی و فرهنگی بررسی شده و به صحن می روند. اغلب برخی اوقات بی توجهی به طرح های ویژه بانوان، باعث می شود که به کل از مرکز توجه دور شده و به مرحله تصویب نرسد. نمونه آن طرح محاسبه خانه داری به عنوان شغل بود که در فراکسیون و کمیسیون مصوب شد اما به دلیل کمکاری دولت در مجلس رای نیاورد.
منبع: http://www.iranzanan.com/ شبکه ایران زنان
چکیده
این مقاله در نظر دارد تا به موضوع نقش زن و جنگ نرم علیه وی در بیداری اسلامی بپردازد. در این مقاله سعی شده است به چگونگی آمادگی برای بیداری اسلامی و موانع ایفای نقش زنان پرداخته شود. نویسنده آغاز راه بیداری را پایبندی به ارزشهای اسلامی و اجرای آن در جامعه میداند و استکبار جهانی و نیز جامعهای که زن در آن زندگی میکند را اولین چالشهای فرا روی زن در مسیر بیداری اسلامی معرفی میکند. در ادامه از سریالهای وارداتی و شبکههای ماهوارهای و وسایل ارتباطی جدید به عنوان دیگر عواملی که مانعی بر سر راه زن و بیداری اسلامی است نام برده میشود.
در پایان، نویسنده راههایی مانند شناخت دین اسلام، پرهیز از تقلید کورکورانه، اراده و... را به عنوان ابزارهایی برای مقابله با جنگ نرم علیه زن معرفی میکند.
واژگان کلیدی
جنگ نرم، زن، بیداری اسلامی، استکبار، وسایل نوظهور ارتباطی، اسلام.
مقدمه
امروزه نشستها و تلاشهای ارزشمندی برای بازگرداندن بیداری اسلامی به جوامع اسلامی صورت میگیرد؛ جوامعی که هر روز در اطاعت و فرمانپذیری شکل و مضمون جدیدی به خود میگیرند. برای اینکه این حدیث شریف «مردم خواباند و آنگاه که بمیرند به خود میآیند»، [1] بر ما صدق نکند باید مواظب باشیم و بیدار. آنچه ما امروز در مناطق عربی اسلامی مشاهده میکنیم چیزی جز آغاز یک بیداری اسلامی در دنیای عربی اسلامی نیست. اما متأسفانه این خیزش در برخی از کشورها هنوز کامل نشده است و این در حالی است که این قیام در کشورهای دیگر به دست فرصتطلبان افتاده است؛ کسانی که تلاش دارند با ظاهر انقلابی خود این انقلاب را از مسیر اصلی منحرف کنند.
جدای از اینکه این انقلاب ثمربخش بوده یا نه، حضور مردان و زنان و کودکان در میدان التحریر و دیگر مناطق مشابه در جهان عرب به این معناست که دیگر مردم ظلم و خواری را تاب نمیآورند و خواستار آزادی و اجرای قوانین الهی و بهرهمندی از حقوق بشر و آگاهی و شفافیت در اجرای ارزشهای اسلامی و همچنین خواستار مقابله با خطرهای پیش روی امت اسلامی مانند فتنههای مذهبی که در گوشه و کنار جهان وجود دارد، هستند. اینها گامهای اولیه به سوی بیداری اسلامی هستند.
ییداری اسلامی دارای دو مقوله فردی و اجتماعی است. در ابتدا باید بیدارسازی از فرد آغاز شود تا جامعه به سمت آن سوق پیدا کند و رفته رفته جامعه جهانی را هم در بر بگیرد. بدون شک در این امر عوامل متعددی به ما یاری میرساند که شاید بارزترین آنها اسلام است که ما را با دیگر ملتها گرد هم میآورد. و متأسفانه استکبار پی به این نکته برده است که دین ما و ارزشهای ما و فرهنگ ما همان نیروی ماست و در پی این است که با همه توان خود در بین ما شکاف ایجاد کند تا دست از این ارزشها برداریم و در نتیجه بتواند بر سرزمین و ناموس و مقدسات ما سیطره پیدا کند و تاریخ و فرهنگ ما را جعل کند. در این راه و برای دستیابی به هدف خویش از ابزارهای زیادی بهره میگیرد. پس زبان حاکم، زبان جنگ، تهاجم، اشغالگری، سلب هویت و تاریخ و جغرافیاست. همانند چیزی که در فلسطین رخ داد. در حالی که شعار این بود: «افراد بزرگسال میمیرند و کودکان فراموش میکنند.» [2] دو سال سپری شد تا اینکه این گفته شکست خود را در عمل ثابت کرد. اما بزرگسالان فلسطین بعد از آنکه آنچه رخ داده بود را در وجدان و روح و قلب کودکان خود حک نمودند، مردند. و این مثالی بسیار ساده از بی فایده بودن این نیروهای نظامی در کشتن یا زدودن آرمانی زنده در درون هوادران آن است.
دشمن این حقیقت را به خوبی درک کرده است، پس بازآمده تا جنگی دیگر و نوعی دیگر را علیه ما آغاز کند. جنگی که نه به ارتش نیاز دارد و نه به توپ و تانک. اما این جنگ از آن یکی بسیار قویتر و خطرناکتر است و آن جنگ نرم است که امروز بسیار از آن گفته میشود و شاید ژوزف نای، رئیس مدرسه پژوهشهای دولتی کندی در دانشگاه هاروارد، از نخستین کسانی باشد که از این جنگ سخن گفته است. وی رئیس شورای ملی اطلاعات و نیز معاون وزیر دفاع آمریکا بوده است. وی استفاده از یک قدرت نرم را وسیله موفقیت در سیاست بینالمللی میداند. نیرویی که در مقایسه با تمامی جنگهایی که ایالات متحده آمریکا علیه دیگر کشورها به راه انداخته است برتر است؛ زیرا این جنگ به طور خلاصه، جنگ جذابیت و اقناع است نه جنگ اجبار. ژوزف نای از این نیرو به عنوان نیرویی یاد میکند که بر اساس یک نظریه از آغاز خلقت وجود داشته است. بنابراین، این جنگ مبارزه حق است با باطل و مبارزه با فریبی است که شیطان در جان و وجود انسان آن را به کار میبندد.
و شیطان همانی است که قسم یاد کرد و گفت: «به عزت تو سوگند همانا تمامی آنان را فریب میدهم مگر بندگانی از آنان که مخلصاند.» [3] اما شیطان در همین آیه اعتراف میکند که بندگان مخلص او را ناامید میکنند؛ کسانی که خداوند را مخلصانه عبادت میکنند. ما در برخورد با شیطانهای جدید هم به ایمان و اجرای تعالیم دین نیازمندیم؛ زیرا وضعیت همان است که بود و واقعیت نیز یکی است. ما نیز به همان شیوه مورد هدف قرار گرفتهایم و این به واسطه پیشکشی باطل به شیوهای جذاب و دوستداشتنی است. در مرحله نخست غرایز و خواستهها و آمال انسان را هدف قرار میدهند و او را به ظرفی خالی از محتوای دین و تمدن اسلامی تبدیل میکنند. افرادی هستند که تلاش دارند اسلام را به وسیله ایجاد اختلافات مذهبی بین شیعه و سنی پاره پاره و کوچک کنند و در هر زمان و مکانی که فرصتی دست دهد، به این اختلافات دامن زنند و آتش این اختلافات را روشنتر کنند تا سود بیشتری ببرند و به اهداف خود برسند.
متأسفانه، هنوز شیطان شناختهشده نزد ما همان شیطان سنتی است؛ اما امروز شیطانها زیاد شدهاند و ابزارهای آنان نیز بیشتر. شیطان قدیمی خواست ما را اغوا کند تا مرتکب عمل حرام شویم و با سرنوشتی بد وارد جهنم شویم؛ اما امروز شیطانها با شیوههای نرم و جذاب تلاش دارند تا مردم را وسوسه کنند و آنان را به زبان حال خویش تبدیل کنند و این در حالی است که شیوههای آنان نرمی بیشتری به خود گرفته است و در حال حاضر نیز ما در برابر خواست آنان اطاعتپذیری بیشتری داریم. اکنون راه حل چیست؟
راه حل فقط بیداری، پیوسته گوش به زنگ بودن و تأثیرپذیری فعال از سوی نخبگان علمی و دینی و فرهنگی است و این بخشی از حضور ما در این مکان است.
بنابراین، با وجود شیطانهای جدید و شیوههایی که بیش از پیش نرمتر میشود، این جنگ با نرمی و تأثیرگذاری خود تمامی عناصر تشکیلدهنده یک جامعه اسلامی را در بر میگیرد. حال میخواهیم توجهها را به زن که همانا از ستونهای اساسی و بنیادین هر جامعه اسلامی است، جلب کنیم.
چگونه است که امروز زن مسلمان هدف این جنگ نرم قرار گرفته است؟
نقش طبیعی زن در بیداری اسلامی
بیداری یک جامعه اسلامی از بیداری فرزندان آن جامعه و از تمام عناصر تشکیلدهنده آن آغاز میشود و اگر به ساختار جامعه خویش نگاهی بیندازیم حتماً درخواهیم یافت که همانا خانواده عنصر تشکیلدهنده واقعی همه جوامع است و نیز میدانیم که زن دریچه اطمینان خانواده است. گفته میشود که زن نیمی از جامعه است و ما میگوییم که زن همة جامعه است؛ زیرا زن نیمی از جامعه و سازندة نیم دیگر آن است. با توجه به اینکه زن هم مادر و تربیتکننده نسل است و هم میتواند پزشک، وکیل، سیاستمدار و ... باشد و همچنین در خانواده و محیط اطراف و جامعه ﺗﺄثیر بسزایی دارد، اگر در سطح بالایی از فرهنگ و آگاهی باشد و بر اساس ارزشهای اسلام به رشد و تربیت نسل بپردازد، خانواده ایمن باقی میماند و در نتیجه جامعه سالم خواهد ماند و عکس این موضوع نیز صادق است.
اگر زن و جامعه فاسد شود، خانواده و جامعه نیز به سوی انحراف کشیده میشود. زنان هرچند که وظایفی مشابه وظایف مردان در کار ایفا میکنند، دارای قدرت ﺗﺄثیرگذاری ویژهای در محیط خویش هستند. گاهی مادر بیشتر از پدر در پسر خود ﺗﺄثیر میگذارد و این در حالی است که دانشآموز پسر هنگام ارتکاب خطا در مقابل معلم زن بیشتر شرمزده میشود تا معلم مرد. در دیگر زمینهها نیز اینگونه است.
همه ما تلاش داریم تا ایمنی بدن خود را در مقابل امراض حفظ کنیم اما نباید فراموش کنیم که بر ما واجب است به ایمنی روح و اجتماع که ما را از بسیاری امراض اجتماعی و رفتاری در امان میدارد، توجه داشته باشیم. بدون شک زن نیز در کنار مرد میتواند در ساختن این مصونیت مشارکت کند و این امر از طریق ایفای نقشهای متعددی است که خداوند سبحان و تعالی بر عهده زنان قرار داده است. آنگونه که در لبنان میگوییم زن در آنچه که جامعه در آن به سر میبرد سهم شیر را دارد [4] و این امر به خوبی در بیشتر انقلابهای عربی در مصر و تونس و بحرین و یمن نمایان شده است.
قبل از آن نیز شاهد نمونههایی از زنان مقاوم در لبنان و فلسطین بودیم و چقدر ما امروز نیازمند زنانی مانند الحاجه، مادر فرماندة شهید عماد مغنیه، هستیم. زنی که وظایف اجتماعی بیرون از خانه و تربیت مردانی که کاروان جهان را هدایت کردهاند را در خود جمع نمود. او مادر سه شهید است و آرزوی شهیدان بیشتری را دارد. این زن نمونه یک زن استثنایی است. یک بار از وی در روز مادر از کودکی عماد مغنیه پرسیدم و اینکه چگونه او را تربیت میکرد در پاسخ جواب بسیار زیبایی داد: برای تربیت او خود را ناچار دیدم که دوستان و نزدیکان او را که در خانه ما جمع میشدند و به بحث و گفتوگو مشغول بودند را تربیت کنم و از دور همه این امور را مشاهده میکردم.
دوست و دشمن اعتراف میکنند که این زن فرماندهای قهرمان را تربیت کرد و شایسهتر آن است که بگوییم به دلیل کشته شدن فرزندان وی در راه آرمانی که بدان ایمان آوردند، دیگر برای وی فرزندی باقی نمانده و همچون مدرسهای است برای دختران جوان از تمامی نسلها. آیا کسی میتواند در این مسئله شک کند که این زن در نقشی که در بیداری اسلامی به او واگذار شده، موفق نبوده است؟ وی وجدان بسیاری از زنان و مادران شهدا در لبنان و کشورهای عربی را بیدار ساخت. و این چنین است مادر شهید بوعزیزی، آغازگر انقلاب مردم عرب. اما امروز در این دهکده جهانی آسان نیست که یک زن انسانی را تربیت کند که ذلت و خواری را نپذیرد و این در حالی است که سخنان او آتش انقلاب و آغاز بیداری نزد زنان در میدان تحریر مصر و میدان لولو بحرین و دیگر میدانهای عزت و کرامت را شعلهور ساخت.
تأثیرات استثنایی مادارن شهدا را در ایجاد بیداری اسلامی و آگاهیبخشی یادآور میشویم بدون اینکه بخواهیم ﺗﺄثیراتی را که زنان در عرصههای علم و طب و سیاست و اقتصاد به دست آوردهاند فراموش کنیم. عایشه مصطفی، دختر نوزدهساله مصری، نمونهای از آن است. دختری که با اختراع سامانه ویژه پرتاب سفینههای فضایی آینده بدون استفاده از قطرهای سوخت، نقل زبانها شد. اختراع او دنیا را شگفتزده کرد و موضوع بحث دانشمندان فضایی در هر نقطه از جهان شد و این در حالی است که عایشه از تحقیقاتی که آژانس فضایی ناسا در حال انجام آن است، پیشی گرفت. زیرا این سازمان از برترین تکنولوژیها در نیروی رانش ماهوارهها به جای موتور معمولی موشک بهرهمند بوده است، آنچه باعث کاهش یافتن پسماندهای جهان شده و سبب افزایش سرعت سفینهها میشود؛ همچنان که یک منبع مجانی انرژی پاک را شکل میدهد. آیا اینجا کسی میتواند در این مسئله شک کند که این دختر جوان به هر شکل در راه بیداری اسلامی و با داشتن الگویی نیکو و حجاب و علم دستاوردی را ارائه نداده است؟ در جهان عرب نمونه بسیار است و از هر زاویه که به زن بنگری میتواند نقطة روشن تحول در مسیر بیداری اسلامی باشد.
به شکل خلاصه بیداری اسلامی فقط یک نظریه نیست بلکه آن در مجموعهای از اصول و آداب و رفتار یک جامعه که از آن ﺗﺄثیر میپذیرد، نمایان میشود.
موانع پیش روی زن در بیداری اسلامی
قبلاً یادآوری کردیم که زن در پیریزی جوامع چه نقشی دارد و چگونه در نقشهای راهبردی به سوی بیداری اسلامی به ایفای نقش میپردازد و حضوری فعال دارد. بنابراین، زن در خانواده، جامعه و ملت با انجام وظایف متعدد خود حضور داشته است. پس چه چیزی باعث ایجاد مانع در راه ایفای نقش زن در جامعه میشود؟ وظیفهای که اگر تحقق یابد پیشرفت بزرگی در بیداری اسلامی کسب میکنیم. حقیقت این است که مستکبران از دستان خود کمتر استفاده میکنند و بیشتر عقل خود را در اندیشیدن خسته میکنند و تلاش دارند تا راههایی برای سیطره بر امت اسلامی بیابند. بعد از آنکه ارتش آنها از این امر عاجز ماند، با نگاهی به عناصر قدرت در جامعه خود دریافتم که آنها (مستکبران) به سدی محکم از ارزشها و اعتقاداتی که هواپیماهای آنان از عهده آن برنمیآیند، برخورد کردهاند. بدون شک سرچشمه این ارزشها خانواده است و کلید خانواده زن میباشد. پس آگاهی زنان ما باعث خوشحالی استکبار نشد و امروز زن هدف اصلی قرار گرفته است.
بعد از زن نیز خانواده و جامعه هدف قرار گرفتهاند و این زمانی است که قدرتهای استکباری به خوبی فهمیدهاند که زن عنصر قدرت در جوامع اسلامی است. استکبار جنگهای فزاینده و بیشماری را علیه زن به راه اندخته است؛ جنگهایی که هدف آن عواطف و احساسات زن است، جنگهایی که فطرت زن و تفکر درونی او را هدف قرار داده است و ابزارها نیز علاقه زن به وسایل نوظهور و خواست وی برای هرچه سریعتر بهروز شدن را هدف قرار داده است. اما متأسفانه زنان خطر این عسل پیشکش آلوده به سم تمدن را به خوبی درک نمیکنند، امری که عواقب مصیبتبار آن را به شکل آنی و همچنین در درازمدت مشاهده میکنیم؛ آنچه باعث ایجاد مانع بر سر راه بیداری اسلامی میشود.
اما مانعتراشی در مسیر انجام وظایف زن در بیداری اسلامی به دو شکل پیگیری میشود:
1. این موانع از سوی قدرتهای استکباری با آمریکایی نمودن ارزشها و غربی کردن (اروپایی کردن) تفکرات و یهودیسازی تاریخ و سرزمین و ناموس مسلمانان صورت میگیرد. این در حالی است که تمامی دشمنان اسلام که منتظر اشتباه مسلمانان هستند برای به فساد کشاندن خانواده و فروپاشی ارزشها متوسل به فساد زن شدهاند و در نتیجة این فساد، جامعه و نظام دینی و ارزشها به قهقرا میروند و این از کشندهترین جنگهاست.
2. متن جامعهای که زن در آن زندگی میکند هدف قرار میگیرد. جامعهای که به نوبه خود میتواند گمراهکننده باشد و گاهی بازیچهای است برای اجرای آنچه با عنوانهای مختلف از زن درخواست میشود، عناوینی مانند اسلام معتدل که از فرهنگ غربی استقبال میکند، اسلامی که خواهان پیوستن به غرب است. این نظریه به دنبال اجرای اسلام به شیوه خاص خود است و این امری است که بر اغلب نظامهای حاکمیتی در جهان عرب حاکم است. کسانی که سادهترین حقوق زن برای انتخاب و نامزدی در انتخابات را از وی سلب میکنند، او را از حقوقی که اسلام به وی داده است محروم میکنند. البته رفتار این دولتها قابل سرزنش نیست و سازمانهای حقوقی آمریکا و حتی سازمانهای بینالمللی خواهان اعطای حقوق زن در بعضی از کشورها نیستند؛ به این دلیل که این دولتها به راحتی تسلیم طرح رژیم صهیونیستی بزرگ شدهاند. در اینجا جامعه و سیاستمداران دشمنان حقیقی هستند که زن را در پیشرفت و بیداری خویش هدایت میکنند و در نتیجه زن قربانی دوگانگی ارزشهایی میشود که جامعه مطیع و تسلیمپذیر وی، بر او تحمیل میکند. به طور مثال در بسیاری از مناسبتهای ملی، هرچند به صورت غیر عمد، خوانندگان زن و زنان رقصنده مهمانان افتخاری هستند و این امر باعث به وجود آمدن گونهای از دنیاپرستی نزد بعضی از زنان و دختران جوان میشود. پس در نتیجه به سوی تقلید کورکورانه از این افراد گرایش پیدا میکنند با هدف اینکه همانند آنان شوند و از همان جایگاه برخوردار شوند و این مشکلی عظیم است.
امروزه ابزارها زیادی برای ایجاد مانع بر سر راه بیداری ملتهای مسلمان بهویژه زنان قرار دارد و این در حالی است که ما در عصر جهانیسازی و عصر دهکده جهانی زندگی میکنیم، دهکدهای که تمامی بشر در آن زندگی میکند و این پیشرفت بزرگ و فزاینده در وسایل ارتباطی و تکنولوژی باعث شده است که فاصلهها نزدیکتر شده و امکان آشنایی منفی و مثبت با دیگر فرهنگها را فراهم بیاورد. اما زمانی که از جنگ نرم سخن میگوییم، روی سخن ما با موارد منفیای است که در پیشرفت زن مانع ایجاد میکند. این موارد دارای شیوهها و ابزارهایی مانند تلویزیون، اینترنت، دستگاههای تلفن و برنامههای آن، شعارهای غیر واقعی سازمانهای بهداشتی و فرهنگی و حقوقی است که هدف این شعارها با حقیقت آنچه میگویند متفاوت است.
اکنون توجه شما را به بعضی از نمونههای کاربردی و روزمره که در جهان عربی و اسلامی که زن به وسیله آنها هدف قرار گرفته است جلب میکنم و این حقیقت چیزی است که مانع پیشرفت زنان در تکمیل مسیر بیداری اسلامی است.
نمونهها را از واقعیت جهان، جایی که در آن زندگی میکنیم، اخذ کردهایم و این نمونهها تبدیل به پدیدههای اجتماعی شده است؛ به دلیل اینکه در بیش از یک کشور عربی اسلامی حاکم شده است. بارزترین این نمونهها در رسانهها و وسایل متنوع آن و بعضی از وسایل ارتباطی نمایان میشود و در موارد زیر مشهود است:
1. سریالهای وارداتی.
2. برنامههایی که به طور گسترده با واقعیت ما تفاوت دارد.
3. برنامهها و شبکههای ویژه آرایش و لباس و آشپزی و طراحی.
4. وسایل نوظهور ارتباطی و شبکههای ارتباط جمعی.
ابتدا باید اشاره کنیم که این شبکهها گاهی خوراک رسانهای و تبلیغاتی خود را به شیوههای حسابشده پخش میکنند و با آگاهی کامل میدانند که چه کسانی را با ابزارهای نرم خود هدف قرار دادهاند. برای این امر بودجههایی را در سطح دولتها تخصیص میدهند تا به اینگونه جنگهای نرم بپردازند و گاهی نیز این برنامهها را به صورت تقلیید کورکورانه پخش میکنند و این در حالی است که در هر دو وضعیت، جامعه متحمل زیان میشود. ما در اینکه بعضی از شبکهها از این نوع جنگ بری هستند شکی نداریم اما غفلت آنها و پیروی کورکورانه در آنچه غرب پخش میکند باعث به فساد کشیده شدن کارها میشود.
سریالهای وارداتی:
از نظر ویرانگری، سریعترین و خطرناکترین ابزار در زندگی زن است. سریالهایی که از گوشه کنار جهان وارد میشود و از ارزشهای زن به طور کلی دور است و متأسفانه گاهی نیز از کشورهای همسایه وارد میشود؛ اما شایسته یک زن مسلمان نیست.
سال گذشته، در یکی از شبکهها سریالی دوبلهشده به نمایش درآمد که ﻣﺘﺄسفانه مردم و به طور مشخص زنان و دختران جوان آن را دنبال میکردند. این سریال قصه دختر کوچک و زیبایی را بیان میکرد که بعد از مرگ پدرش، مشکلات روحی پیدا میکند به طوری که وادار به ازدواج با یک مرد مسن میشود و بعد از ازدواج و زندگی در منزل همسر، یک رابطه عاشقانه دیگری را با جوانی که با همسر او زندگی میکرد تجربه میکند. در پایان این دختر دست به خودکشی میزند نه به این دلیل که توبه کرد و سر عقل آمد بلکه به این دلیل که آن پسر جوان از وی دست کشید و با دختر دیگری ازدواج کرد.
شاید پخش این سریال در جامعه آمریکا و یا اروپا عادی باشد اما نمایش این فیلم در کشورهای مسلمان مانند سمی پنهان است. مسئله اساسی این است که چگونه در این سریال روی دختری که به همسر خود خیانت کرده و مرتکب گناه شده است تمرکز شده و وی را دختری بیگناه و ستمدیده جلوه میدهد. پس ما باید با این دختر اظهار همدردی کنیم چراکه او قربانی شده است و این حق را دارد که جوانی همسن خود را دوست داشته باشد. آیا برای هر زنی که این سریال را میبیند این امکان وجود دارد که تضمین کند بعضی از این افکار در تفکر وی رسوخ نمیکند. ما میدانیم که تکرار احساس رضایت در هر موضوع هرچند که حرام باشد این اجازه را به انسان میدهد که به آن موضوع فکر کند و در نتیجه انجام آن کار زمانی که بر فکر غلبه یافت روا شمرده میشود و این همان چیزی است که در رابطه با یکی از دختران جوانی که یکی از بستگانش با ما تماس گرفت رخ داد. دختر جوان در اظهار همدردی با قهرمان دختر این فیلم دست به خودکشی زده بود.
چگونه زن میتواند خود را از این سریالها در امان بدارد زمانی که در این سریالها غرق شده باشد؟ و چگونه ممکن است پسران و دختران خود را با این افکار آلوده تربیت صحیحی کند و بدون شک ما آنچه را خطرناکتر است و ذکر آن در اینجا نمیگنجد را با این امر مقایسه میکنیم.
برنامههایی که به طور کلی از واقعیت ما به دور هستند:
حدیث شریفی است که میگوید: «اذا ابتلیتم بالمعاصی فاستتروا.» [5] این برنامهها تحتالشعاع قرار دادن گناهان و زندگی خصوصی مردم است و برنامههایی است که زن را چندین ساعت جلوی تلویزیون مینشاند و گویی هدف این است که باعث شود زن به شیوهای حسابشده در آن وظیفه دریافتکننده را ایفا کند. در نتیجه زن را از هر گونه مشارکت در مسائل جامعه خود بازمیدارد و باعث انزوا و گوشهگیری او میشود. بنابراین، روابط اجتماعی، وصله رحم و دید و بازدیدها از بین میرود و باعث قطع شدن کارهای مستحب میشود و نیز سبب میشود که زن در عبادات خود کوتاهی کند.
مشکل بزرگتر آن است که برخی از این برنامهها به زبان زن مسلمان پخش میشود مانند برنامه آمریکایی«حقیقت» که در آن فرد در مقابل دریافت مبلغی دلار حقیقتی را بازگو میکند. ﺗﺄسفبارتر اینکه زوجهایی که در این برنامه شرکت میکنند مستقیماً به دادگاه میروند و زن گاهی به روابط خود با دوستان همسرش اعتراف میکند یا اینکه مرد با شنیدن اینکه فرزند وی متعلق به او نیست غافلگیر میشود و این همه تحت عنوان راستگویی و در مقابل یک مشت دلار است. و آنچه باعث ﺗﺄسف میشود این است که این برنامهها از سوی زنان در جوامع ما پیگیری میشود و آنجاست که میبینیم چگونه حق با باطل آمیخته میشود به طوری که کارها در یکدیگر فرو میرود و زن در بیراهههای آن گم میشود.
یا برنامههای حرفه ستارگان (صناعة النجوم) و یا اختصاص بعضی از شبکهها برای اینکه زن چگونگی زندگی این ستاره اوجگرفته یا آن یکی را بداند یا اینکه چه خورد و چه نوشید و چه پوشد. متأسفانه زن گمان میکند که میتواند منفعت یا دانشی از این برنامهها کسب میکند اما در اینگونه برنامهها چیزی بیش از یاوهای که در آن غلو میشود نمییابیم.
برنامهها و شبکههای مخصوص آرایش و لباس و طراحی و آشپزی:
در دوران اخیر شاهد تلاشهای گستردهای هستیم که هدف از آن غرق کردن زنان ما در فرهنگ ظاهربینی است تا زن به دنبال مصرفگرایی و زیبایی هر چه بیشتر خانه خود باشد. این موضوع از طریق آگهیها و برنامهها ترویج داده میشود. اینگونه که چگونه خانه تو خانه رؤیاها شود و اینکه چگونه سفره تو بینظیر باشد و یا اینکه چگونه نمونهای برای زیبایی باشی و دیگر شعارهایی که برای فریب زن و جلب توجه او به خانه و دکور و زیبایی به کار گرفته میشود. پس در نتیجه اگر زن به آرایش توجه کند و در آن غرق شود از پرداختن به امور دیگر باز میماند. بدون شک خدا زیباست و زیبایی را دوست دارد اما مبالغه در کارها اغلب اوقات باعث تباهی کار میشود.
همه ما اثر تبلیغات در روحیه زن را درک میکنیم. پژوهشی ثابت کرد درج شعار «کشیدن سیگار باعث پیدایش چروک زودرس پوست میشود» بر روی پاکتهای سیگار اثربخشی بیشتری در مقایسه با شعار «کشیدن سیگار باعث امراض خطرناک میشود» در کاهش کشیدن سیگار در زنان داشته است و این دلیلی است که زن به ظاهر خود اهمیت فراوانی میدهد و این طبیعی است. آرایش جزئی از زندگی زن است اما اگر از حدود شناختهشده خود خارج شود تبدیل به توجه مرضگونه میشود.
امروزه همه چیز آسان شده است. بعضی از زنان به جای آنکه به وظایف اصلاحی و راهبردی خویش بپردازند، به شکل بینی و هماهنگی آن با لب و پیشانی هستند و جوامع مصرفگرای ما زن را در این زمینه یاری هم میکند و بعضی از بانکها نیز به همین منظور وام در اختیار زنان میگذارند. و این همان چیزی است که باعث میشود زن در مقابل آفرینش خداوند [6] سرکشی کند.» [7] این همان مفهوم شیطان است و زمانی که زن اقدام به عملهای جراحی میکند در گرداب و وسوسه دائم و نارضایتی از خویش گرفتار میآید و گاهی نیز با اعتماد به نفس کاذب گمان میکند که زن نمونه و برتر است و این در حالی است که وی در شرایطی که لیاقت آن را دارد نمیتواند پایداری لازم را داشته باشد، همانگونه که نارضایتی تبدیل به یک بیماری روحی میشود.
همچنین، موضوع حجاب که از ویژگیهای یک زن مسلمان است بیشتر از هر زمانی مورد هدف قرار گرفته است. از نظر قدرتهای استکباری حجاب گونهای از عقبافتادگی است و زن ابزاری است برای ادامه دادن نسل و طبخ و انجام امور منزل و خانواده. این قدرتها با مشاهده شایستگی و موفقیتهای زنان محجبه مسلمان به فکر توطئه افتادند و حجاب و قداست آن را زیر سؤال بردند و به طرق مختلف سعی کردند کاری کنند تا زنان مسلمان از حجاب خود دست بکشند و با فریب دادن و سوء استفاده از حس زیباییدوستی زنان تلاش کردند او را درگیر ظواهر کنند تا از پرداختن به مسائل اصلی بازماند.
بعد از اینکه از وادار کردن زن برای کنار گذاشتن حجاب عاجز ماندند، به طرح مفاهیم و اشکال جدیدی از حجاب تحت عنوان تمدن و مد، که با قوانین شرع سازگاری ندارد، اقدام کردند. آنان با شعارهای طنینانداز زن مسلمان را مخاطب قرار میدهند و سعی میکنند او را قانع کنند که اختلاط زن و مرد آزادی است. در بعضی از شبکههای ماهوارهای حجاب همراه با رقص آزادی است. این سیاستها که مقدمهای برای عبور از زن است، بر انتخاب دختران ما و انتخاب همسر مناسب ﺗﺄثیر گذاشته است. برای مثال، قانون اسلامی میگوید: «اگر کسی نزد شما آمد که دین و اخلاق او را پسندیدید با او ازداج کنید.» [8] اما امروزه این قانون تغییر کرده و اینگونه شده است: «اگر کسی نزد شما آمد که خانه بزرگ و ماشین او و حساب بانکی پر پول او را پسندیدید او را به عقد خود درآورید.» امروز این همان شرط اولیه برای ازدواج است و این در حالی که موارد طلاق بین همسران افزایش یافته است. در عربستان بیش از شصت درصد موارد ازدواج در سال اول خود پایان مییابد؛ زیرا اتنخاب همسر بر اساس معیارهای است که بر ظاهر تکیه دارد و اصل و باطن را فراموش میکند. اگر ذات خالی از صفات باشد، ظاهر نمیتواند نه انسانی را به بار بیاورد و نه میتواند بیداری را پدید بیاورد خواه زن باشد یا مرد.
وسایل نوظهور ارتباطی و شبکههای ارتباط جمعی:
امروز زن همانند دیگران وارد دنیایی شده که همگام با تکنولوژی و انقلاب ارتباطات است. امروزه با در اختیار داشتن یک تلفن هوشمند میتوانیم از خبرهای عالم آگاه شویم و یا از طریق سایتهای ارتباط جمعی مانند توییتر و فیسبوک و مانند آن به شکل مستمر با دوستان خود در گوشه کنار دنیا و به شکل تقریباً رایگان در ارتباط باشیم. اما طرز استفاده از این تکنولوژی و امکانات مهم است. زنان نیز از این قائده مستثنی نیستند. زنانی هستند که نیازهای خود را با این تکنولوژی برطرف میکنند و زنان دیگری وجود دارند که این پیشرفت تنها مشغله فکری آنان در زندگی شده است. به طور مثال، فیسبوک که باعث بیداری وجدان عربها و سرآغازی برای شعلهور شدن انقلابها شد، امروز باعث تخریب خانوادهها شده است، به طوری که این سایت «جدا کننده همسران» نامیده میشود.
در عربستان دکتر مسفر الملیص، مشاور و روانشناس خانواده، ذکر کرده که نسبت طلاق در بین زنان سعودی افزایش یافته است. وی این موضوع را مرتبط به سایتهای اجتماعی مانند فیسبوک و توییتر و برنامههای آیفون و چت میداند و این سایتها را، که بسیار فراگیر شدهاند، عامل بیست و پنج درصد از موارد طلاق ذکر کرده است. وی بر اساس فرمی که سال گذشته عاقدان شرعی آمار ازدواج و طلاق را ارائه داده بودند، اعلام کرد سایتهای اینترنتی و سایتهای اجتماعی نظیر فیسبوک عامل افزایش طلاق در این کشور هستند. او تخمین زد که بیست درصد از موارد طلاق به دلیل کشف خیانت یکی از زوجین به وسیله دیگری و از طریق نامههای عاشقانه و عکسهای شخصی موجود در صفحههای ویژه آنان رخ میدهد. در فلسطین نیز آمارها شبیه به این است. اگر در کشورهای عربی و اسلامی جستوجو کنیم بسیاری از این موارد را مییابیم. پس چگونه میتواند زنی که در اینگونه امور دست و پا میزند، رأس خانواده باشد و وظایف خود را ایفا کند.
بنابراین، ابزارها متعدد ولی هدف یکی است و آن هم بازداشتن زن از انجام وظایف اصلی خود و اسیر کردن او در مقابل برنامهها و سریالها و تکنولوژی و پیشرفت است. پس باید چه کنیم؟ چگونه باید زن با این چالشها به مقابله برخیزد؟ چگونه نقش خود را در بیداری اسلامی ایفا کند؟ چه کنیم و چگونه بیدار شویم؟
این سؤالی است که هر زنی آن را مطرح میکند اما برای بیداری باید به نکاتی چند توجه کرد که بارزترین آنها به شرح زیر است:
1. به رسمیت شناختن این جنگ واقعی
نباید اهمال کنیم و باید بپذیریم که جنگی واقعی و پنهان وجود دارد که علیه ما در حال اجراست، این جنگ تحت عنوانهای سیاسی، فرهنگی، ارزشی، اقتصادی و اجتماعی با ابزارهایی که هر روز نرمی بیشتری به خود میگیرد در حال اجراست و در نتیجه اهمیت و ﺗﺄثیر آن بر بیداری اسلامی افزایش مییابد.
2. یافتن شیوههای اجرای جنگ نرم
بیداری زن باید موجب شود که وی راهها و ابزار جنگ نرم را، که بعضی از آنها را یادآور شدیم، بیابد. و آنها را برای افراد دیگر هم شرح دهد. این بدان سبب است که زنان از دام غفلتی که برایشان پهن شده است و خواهان گرفتاری وی در آن میباشند، آگاه و دور شوند.
3. شناخت دین اسلام
زن باید جوهر اصلی اسلام را بشناسد و با رضایت خاطر روحی و قلبی زندگی کند و در کنار این امت قرار گیرد. ما در عین اینکه بهترین امت هستیم خودپسند نیستیم. دانش و طب اینجا متولد شده است. خلق و ادب، عشق و زیبایی، عزت و آگاهی و منطق، همه اینها اصطلاحاتی هستند که در فرهنگ دین اسلامی ما وجود دارد. پس چرا از تاریخ خود غافل شدهایم؟
4. دوری از تقلید کورکورانه
زنان ما نباید خود را با دیگران مقایسه کنند؛ چراکه اولین فردی که خود را مقایسه کرد شیطان بود. بدون شک هر انسانی در زندگی برای خود الگویی دارد. پس نباید این الگوها را از شیطانهای روی زمین گرفت. اگر خواهان الگو باشیم تاریخ ما پر از زنان بزرگ است؛ بانو زینب(س) و حضرت زهرا(س)، کسانی هستند که الگو و نمونهای بینظیر در کل تاریخ بشریتاند.
5. اراده
تا زمانی که اراده تغییر در خود را نداشته باشیم نباید از این موارد صحبت کنیم. بیداری از زور ناشی نمیشود و همانا به اراده نیاز دارد. پس هر که بخواهد میتواند. [9] و نیروی اراده از ایمان و درستی کارهایی که انجام میدهیم و از اعتقاد به بیداری اسلامی از یک سو و ایمان به آنچه علیه ما انجام میشود از سوی دیگر ناشی میشود.
6. برای اینکه مراقب شیوههای دشمن برای مانعتراشی بر سر راه بیداری اسلامی خود باشیم باید متوجه آنچه در پس شعارها نهفته است باشیم که فقط شعار نیستند.
به طور مثال، زنان زیادی هستند که به برخی از این انجمنهای اجتماعی، زیست محیطی و بهداشتی و حتی سازمانهای حقوقی و با انگیزههای دواطلبانه پیوستهاند و هدف این زنان خدمت به جامعه بوده است و بعد از مدتی مشخص میشود این سازمانها به شکل محرمانه، جزئی از طرح آمریکا در منطقة خاورمیانه هستند. در اینجا توجه به این موضوع ضروری است که این انجمنها، واکسینه کردن مجانی و یا پیشگیری از سرطان سینه را در دستور کار خود به طور تصادفی قرار نمیدهند و این در حالی است که علیه غزه جنگ به راه میافتد. آیا این تصادفی است؟ و اگر حادثه است پس چرا در دیگر مناطق دنیا تکرار نمیشود؟ پس در زیر شعار محیط زیست و بهداشت، برنامهها و نشستها و کنفرانسهایی برای بازداشتن ما از دیگر امور اجرا میشود. پس لازم است که آگاهی را سلاح خود قرار دهیم تا گمراه نشویم.
7. دوری از توهم (توهم تمدن مادی)
اعتقاد ما زنان به اینکه تمدن مادی برای مشکلات ما راه حلی دارد، توهمی بیش نیست و یا اینکه زن حقوقی بیشتر از آنچه اسلام به او داده است دارد. وقتی از نزدیک واقعیت زن غربی را زیر نظر بگیریم، این احساس به انسان دست میدهد که اسلام برای زن نعمت بزرگی است. اما در گذر سالها، تبلیغات غرب و فیلمهای غربی تلاش کردهاند تا چهره زن غربی را زیبا و با کمال نمایش دهند در حالی که واقعیت اینگونه نیست و این امر از طریق افزایش زنان مجرد و خانوادههای که از هم متلاشی شدهاند و نیز افزایش افسردگی بهویژه نزد زنان آمریکایی، آشکار میشود.
8. تربیت و نقش آن در بیداری اسلامی
«همه ما حاکم و همه ما پاسخگوی رعیت خویش میباشد.» [10] تفاوت بین خانوادهای که در آن مادری مسؤولیتپذیر و خانوادهای که در آن مادری سهلانگار و تسلیمپذیر وجود داشته باشد، بسیار عظیم است. پس نباید از هر امر تربیتی، هر چقدر هم که کوچک باشد، غافل شد. یکی از وزرای خارجه فرانسه گفته بود: همین برای آمریکا کافی است که در دانشگاههای این کشور دانشجویانی مشغول به تحصیل هستند که فرهنگ آمریکا و ارزشهای جامعه این کشور را اخذ میکنند.
هدف او از این کلام این است که وقتی این افراد به کشور خود بازگردند تا امور را به دست گیرند همان ارزشهای امریکایی را اجرا میکنند. اگر هر مادر مسلمانی فرزندانش را از مدرسه خانواده و با فرهنگ و تربیت اسلامی فارغالتحصیل کند و ارزشهای اسلامی را در تربیت او لحاظ کرده باشد، با این کارش حتماً از ملت خود محافظت کرده است و این کار نیازمند اراده و پافشاری است. امام علی(ع) با کسی مبارزه نکرد مگر اینکه بر او پیروز شد. فردی از وی پرسید: این کار چگونه ممکن است پاسخ داد: زیرا من و نفسش علیه او بودیم. [11]
بنابراین، باید خود را قوی کنیم و باید همت ما با ما باشد نه علیه ما. و باید قدرت علمی و فرهنگی و معرفتی داشته باشیم؛ امری که میتواند باعث به دست آمدن پیروزی ما باشد و این همان چیزی است که در جنوب لبنان رخ داد زمانی که گروهی از جهادگران با نیرو و ایمان به خدا پیروزی آشکاری را به دست آوردند که افراد ضعیف ملت بر روی شکست آن شرطبندی کرده بودند و این همان چالش پیش روی هر زن اندیشمندی است که نباید تسلیم شود. باید از خوابهای مادی که تلاش دارند ما را درآن غرق کنند بیدار شویم.
9. تلویزیون و ابزارهای نوظهور ارتباطی
امروزه وسایل نوظهور ارتباطی فاصلهها را نزدیک و ارتباطها را آسان کرده است. حال باید پرسید که آیا عاقلانه است که زن مسلمان در حاشیه این پیشرفت زندگی کند و از آن بهرهای نبرد؟ بدون شک پاسخ منفی است. طبیعی است که زن مسلمان همراه با این پیشرفت باشد اما ضروری است که به این امر توجه کند که تبدیل به بنده این تکنولوژی و پیشرفت نشود.
همگامی با پیشرفت بدین معناست که آنچه را میخواهیم از این تکنولوژی بگیریم نه آنچه آنان میخواهند بدان برسیم. ممکن است در این راه به موفقیت برسیم یا در اهداف خود شکست بخوریم. به هر حال نباید به آنچه در جامعهمان در حال رخ دادن است بیتوجه باشیم. پس میتوانیم هر روز زمانی را برای ارتباط، بدون اینکه افراد پیرامون ما آسیبی بینند، اختصاص دهیم و حتی ممکن است که در شیوه به کار گیری این تکنولوژی بر آنها پیشی بگیریم. و به جای اینکه فیسبوک و توییتر و واتسآپ وسیلهای برای اتلاف وقت و شوخی و بیهودگی باشد میتوان آن را به وسیلهای برای امر به معروف و نهی از منکر تبدیل کرد تا ملتها را بیدار و از لغزش آنها باخبر کنیم و انقلابهای عربی شاهدی بر این امر هستند. همچنین، برای آشنایی با فرهنگ اسلامی و مناسبتهای زیبای اسلامی و تاریخ اسلام و اخبار مسلمانان در فلسطین و در جای جای دنیا و همچنین، برای ترویج افکار اسلامی خویش به سادهترین روشها و دوستداشتنیترین آنها نزد مردم از این تکنولوژی سود برد. رویکرد ما اینگونه صحیح خواهد بود ولی نباید تمام وقت خود را به این امر اختصاص داد. پس نباید افراط و تفریط کرد و همواره توازن را در نظر داشت.
اما در رابطه با تلویزیون باید گفت که این وسیله در بسیاری از خانوادهها بر اثر سوء استفاده از آن به شیطان ناطق تبدیل شده است. زن مسلمان نباید خود و افراد خانوادهاش را در آنچه که غرب میخواهد غرق کند و باید برنامههای مفید و سودمندی را جایگزین برنامههای پوچ و بیفایده کند. چقدر زیباست که سریال انبیاء و زندگی افراد صالح را مشاهده کنیم. گاهی افرادی میگویند که این سریالها جذابیت سریالهای دیگر را ندارند. در اینجا نکته مهمی را یادآور میشویم که سریالهای شیطانی در راستای تحریک غریزه عمل میکنند و سریالهای دینی در راستای بالا بردن سطح فکر و تعالی روح. و این اوج بیداری است. برای نمونه سریال یوسف پیامبر(ع) آنچنان بر لبنانیها تأثیر گذاشت که بعضی از خانوادهها اسمهای رایج در این سریال مانند منسا و دیگر اسامی را بر فرزندان جدید خود گذاشتند. بنابراین، این گفته که در این سریالها جذابیت وجود ندارد کلامی نادرست است. بهویژه اینکه تولیدات دینی قابل ذکری خصوصاً در ایران وجود دارد، تولیداتی که به سطح جهانی رسیدهاند. بنابراین، امروز زن باید اینکه کجا باشد و نیز آنچه را که باید ببیند را انتخاب میکند. پس باید چیزی را مشاهده کند که نقش او را در بیداری مستحکمتر کند. و این در آغاز و پایان خود به خواست زن برمیگردد.
سرانجام از زن مسلمان و نقش اساسی وی در ساختن بیداری اسلامی تشکر میکنم اما همیشه باید به زن مسلمان یادآوری کنیم به هویت اسلامی که در وجودش است اطمینان کند و به طرحهای استکبار جهانی اجازه ندهد که بر وی تأثیر بگذارد. باید متوجه و گوش به زنگ توطئههایی که علیه وی طراحی میشود باشد که مطمئناً بازنده جنگ نخواهد بود. بنابراین، نقش زن در تحکیم جوامع اسلامی و مقاومت در برابر فتنهها و تحریفها، واضح به نظر میرسد. بنابراین، هر زن مسلمانی باید وظیفه دقیق خود در راه بیداری اسلامی تعیین کند و مسئولیت خود در این امر را بر عهده گیرد؛ زیرا مسیر خیزش و بازگشت به خویشتن و هویت اسلامی باید دستور کار هر زن مسلمان در هر کجا باشد.
زینب عواضه فقیه
http://hajij.com/
پی نوشت :
[1]. الناس نیام اذا ماتوا انتبهوا
[2]. الکبار یموتون و الصغار ینسون
[3]. قال فبزعزتک لاغوینهم اجمعین الا عبادک منهم المخلصین
[4]. المراه لها حصه الاسد
[5]. اگر مبتلا به گناه شدید پس خود را بپوشانید
[6]. لقد خلقنا الانسان فی أحسن تقویم؛ همانا انسان را در بهترین شکل آفریدیم
[7]. لآمرنهم فلیغیرن خلق الله و من یتخذ الشیطان ولیا من دون الله فقد خسر خسرانا مبینا یعدهم و یمنیهم و ما یعدهم الشیطان الا غرور؛ و امر کنم که خلقت خدا را تغییر دهند و هر کس شیطان را دوست دارد نه خدا را سخت زیان کرده زیانی که آشکار است شیطان وعده بسیار دهد شیطان چیزی جز غرور و فریب خلق نیست.
[8]. اذا جاءکم من ترضون دینه و خلقه فزوجوه
[9]. ان الله لایغیر ما بقوم حتی یغیروا ما بانفسهم؛ حال هیچ قومی را دگرگون نخواهد کرد تا زمانی که خود آن قوم حال خود را تغییر دهند.
[10]. کلنا راع وکلنا مسؤول عن رعیته
[11]لانی کنت انا و نفسه علیه
مقدمه:
انگیزه های تخریب و حمله به معارف دینی در لایه های مختلفی نظیر پوشش های دینی، فرقه ای و افراد و جریان های مختلف بروز پیدا می کند، لذا عیار بازشناسی معارف حق از باطل ضرورت دارد . در میان مؤمنان اگر ساده اندیشی و غفلت وجود داشته باشد، گرفتار حمله به دین می شوند و قصه دردناک این است که زمین می خورند ، و یا رفتار جدید را می پذیرند که از همکاری خود با جبهه کفر بی خبرند و نظم و نظام معارف خود را دچار خدشه می کنند.
یکی از زیباترین خواسته های الهی که با فطرت انسان ها سازگار است رعایت پوشش و حجاب است و با توجه به طبیعت ظریف و لطیف زنان، از آنان رعایت بیشتری خواسته شده است .
بحث حجاب مورد هجمه زیادی واقع شده است و همه این شبهه ها و ایجاد تردیدها از طرف دشمنان خارجی هم نیست، بلکه عده ای غافل و روشن فکر نما همواره در داخل بدان ها پرداخته اند. برای مثال اظهار نظر هایی که بیان نمودند:
اگر این حجاب و پوشش مانع حضور وبروز شخصیت زن شود، قطعاً مضر است... -
- مشکل این نیست که زنان چگونه لباس بپوشند، مشکل این است که زنان بتوانند در عرصه های مختلف حضور داشته باشند.
حجاب جنبه اسطوره ای دارند این که برای حفظ عفت باشد...-
این که حجاب چه رنگی داشته باشد و چه شکلی داشته باشد، به کسی مربوط نیست.-
همه این شبهه ها هم آهنگی مفهومی و خواستگاه مشترکی دارند که باید به آنها پاسخ گفت . البته امروزه بیشتر انگیزه های مخالف حجاب، از عدم تسلط بر مفاهیم دینی بوده، نه این که از عدم پذیرش باشد.[1]
پاسخ به شبهاتی درباره حجاب:
1) حجاب مانع پیشرفت زن
اسلام با حضور زن در همه عرصه های اجتماعی، سیاسی و فرهنگی و پیشرفت در آنها هیچ مخالفتی ندارد زنان زمان پیامبر اکرم نیز مشاغل اجتماعی را عهده دار بوده اند .
اگر در اسلام بنا برود که زن در اجتماع حضور نداشته باشد و فقط در خانه کنار محارم خود باشد، حجاب معنا پیدا نمی کرد.
حجاب مرز بندی است که ورای این مرزها هر یک از زن و مرد می توانند به کار خود بپردازند، علم ثابت کرده و تجربه نشان داده است ، اگر این مرز وجود نداشته باشد، به دلیل جاذبه ای که بین دو جنس وجود دارد نمی توانند به فعالیت های مفید بپردازند.
2) چادر مشکی سبب دل مردگی زنان
امام صادق (ع) می فرمایند:پوشیدن لباس مشکی کراهت دارد؛ مگر در سه چیز: کفش ، عمامه، و کسا(کسا لباس بزرگ، مثل عبا و چادر و ... را می گویند)
زن با پوشیدن لباس تیره ، خود احساس امنیت می کند در حالی که رنگهای بسیار روشن و جیغ توجه دیگران رو جلب می کند درحالی که رنگ سیاه و تیره این گونه نیست.
3) حق انتخاب زن
برخی معتقدند اگر زنان خودشان خواستند، حجاب را رعایت کنند و نباید حق انتخا را از آنان گرفت . هر کس آزاد است با حجاب باشد یا بی حجاب و اهل خانه های فساد.
آشکار شدن فساد بسیار مضر است.
همواره ترس از فساد باید وجود داشته باشد و همیشه فساد حقیقی پشت شعارهای اصلاح طلبی پنهان شده است.
در برنامه های دینی باید زمینه فساد را در جامعه کم کرد و فساد آشکاررا کاهش داد تا کسی که می خواهد در پی فساد برود ، بترسد.
در جامعه، افراد بی حجاب یا اهل خانه های فساد و ... به نوعی نشان دهنده راه فساد به دیگران اند؛ زیرا نفس اماره انسان، افراد پاک را نیز به گناه وسوسه می کند و میل به گناه را در آنان افزایش می دهد یا به وجود می آورد. [2]
4) طرح حجاب از طرف اسلام، یعنی این که زن در اجتماع، محدود و محروم است.
طرح مسئله حجاب در اسلام ، بیانگر آن است که حضور اجتماعی زن پذیرفته شده است، از این رو، سلامت حضور ، دستور رعایت پوشش الهی را مطرح می کند.
در واقع اسلام، حضور مثبت و سازنده زن را می خواهد و این حضور شاسته نزد خدای متعال پسندیده است.
حجاب حق زنان و حدّ مردان است، زنان با رعایت حجاب به حق خود می رسند و مردان در رویارویی با حجاب کامل آنها حد خود را شناخته و به قول معروف پا از گلیمشان فراتر نمی گذارند.
5)ارتباط حجاب با آرامش روانی چیست؟
نبودن حریم میان زن و مرد و ازادی معاشرت های بی بند و بار، هیجان ها و التهاب های جنسی را فزونی می بخشد و تقاضای سکس را به صورت عطشی و خواسته ای اشباع نشدنی در می آورد . غریزه جنسی هر چه بیشتر اطاعت شود سرکش تر می گردد و شعله ور تر می شود.
علت این که در اسلام، دستور حجاب به زنان اختصاص یافته ، این است که میل به خودنمایی و خود آرایی مخصوص زنان است با رعایت نکردن پوشش الهی ، انحرافات جنسی و نگاه پراکنی ها افزایش پیدا می کند ، آرامش روح و روان از انسان سلب می شود و فکر کردن دائمی به صحنه های گناه و بدحجابی زنان، فرد را در باتلاق مسائل جنسی گرفتار می کند. [3]
باید به این نکته اشاره کرد حجاب، یک التزام فردی و شخصی نیست که بتوان مثل نماز، در خلوت و خفا خواند و یا مثل روزه بی نشان و پنهان بدان پرداخت؛ بلکه انتخابی علنی و جدی و آشکار است که معنا و مفهوم گسترده دارد و آثار و تبعات گسترده ای نیز بر آن مترتب می شود.
حساسیت و اهمیت حجاب از جهات مختلف، اقتضا می کند که با نگاهی جامع بدان پرداخته شود و چه در مقام پژوهش چه در مقام آسیب شناسی و سیاست گذاری برای ترویج و تبلیغ از زاویه حیثیت اجتماعی و فرهنگی خاص آن مطالعه و بررسی قرار گیرد.[4]
این کارشناس مسائل بین المللی با اشاره به علت اصلی و مهم گرایش زنان مسلمان به عضویت در گروه تکفیری و تندروی داعش بیان کرد: آنچه مسلم است در کشورهای مسلمان عربی، زن از اجتماع به دور نگاه داشته شده و محدود به امور خانه داری، همسرداری و تربیت فرزند می شود و در واقع زن در جامعه عرب، به نوعی با محدودیت شدید و حصر در خانه مواجه است که اکنون ظاهرا داعش با میدان دادن به او و باز کردن فضا در صحنه اجتماع و جنگ، در واقع آزادی به زن بخشیده و او را از حصار خانه و حبس در امور آن، رها کرده و در بطن جامعه قرار داده است؛ لذا این مساله برای زنان عرب خوشایند بوده و همین موجب می شود سرسپرده این گروهک تروریستی شوند.
وی تاکید کرد: در حقیقت داعش به این سهولت نمی توانست زنان جوامع دیگر را جذب گروه خود کند و برای آنها کجا بهتر از جامعه عرب بود که زن را محدود به خانه داری و زایش فرزند و پرورش آن می کند در واقع این آزادی آنی و دوشادوش مردان در صحنه های جنگ حرکت کردن، برای این زنان لذت بخش بوده است. از سوی دیگر نباید فراموش کرد که برخی از این زنان، همسران اعضای داعش هستند که شوهران خود را همراهی می کنند.
وی همچنین در پاسخ به این سوال که چرا افراد تحصیلکرده و حتی هنرمند نیز جذب داعش شده و با آنها در خلق جنایت های غیر انسانی همراه و همدست می شوند، ابراز کرد: تحصیل و شعور و مسائل اعتقادی، امور جدا از هم هستند که لازم و ملزوم یکدیگر نیستند بنابراین گاه شاهدیم افرادی هستند که مداراج عالی علمی را می پیمایند اما دگماتیسم بوده و بر باورها و اعتقاداتی که در ذهن آنها حک شده، همچنان استوار هستند.
شیخ الاسلامی تاکید کرد: بنابراین اولا باید دانست تحصیل شعور به بار نمی آورد و این امر از علم آموزی مجزاست، و مساله بعد آنکه آمار افراد تحصیلکرده در گروهک تروریستی داعش، در حد چشمگیر و خاصی نیست و از سوی دیگر تحصیل همیشه موجب از بین رفتن باورها و ایدئولوژی یک فرد نمی شود، خصوصا افرا تندرو همان طور که امروز شاهدیم وقتی از یک سناتور آمریکاییِ پزشک اعتقاد او به خلقت جهان پرسیده می شود، بیان می کند معتقدم دنیا در هفت روز خلق شده! در واقع این همان باور اوست که آن را در متون دینی خود خوانده و در ذهن حک کرده اما تحصیل و علم آموزی موجب از بین رفتن این اعتقاد در او نشده است.
وی در پاسخ به این سوال نیز که شعار داعش بازگشت به سلف و سیره گذشتگان است و این برای جوان امروز که در دنیای مدرن زندگی می کند، جذابیتی ندارد چرا که به طور طبیعی انسان علاقه مند به عقب گرد و واپس گرایی نیست، اما چطور می شود عده ای جذب این شعار شده و به عضویت داعش در می آیند، اظهار کرد: به لحاظ منطقی و به دور از دخیل دادن جنایت های داعش، این شعار، شعار نامطلوبی نیست چرا که منظور از آن بازگشت به شیوه زندگی پیامبرگونه و صدر اسلام و به کارگیری اخلاقیات پیامبر اسلام (ص) در زندگی است و این به خودی خود امری پسندیده بوده اما آنچه ناپسند و مردود شمرده می شود، شیوه و برداشتی است که داعش از این شعار به دیگران القا می کند لذا اینجاست که اصطحکاک به وجود می آید.
این کارشناس رسانه یادآور شد: در واقع شعار داعش، شعار زیبایی است اما مخاطب در عمل با مساله ای دیگر مواجه می شود که با عقل، منطق، رفتار انسانی و عرف در تضاد است شبستانhttp://tehranpress.com
بی تردید سعادت هر جامعه، در گرو سعادت کوچکترین عنصر تشکیل دهنده آن یعنی خانواده است. خانواده، کانون پرورش نسل آینده و زن در آن نقطه ثقل عاطفه و مهر می باشد. این کانون مهر و عاطفه به تصریح کلیه صاحب نظران می تواند، الهام بخش ابعاد والای اخلاقی و انسانی و یا ابعاد زشت شیطانی باشد و می تواند پایه گذار سعادت و یا شقاوت اجتماع، کشور و به عبارتی بهتر تمامی نسل بشر گردد.
بر اساس فطرت برای یک زن هیچ چیز پر اهمیت تر از ایفای نقشی که خالق مطلق برای او به عنوان یک همسر و یک مادر ترسیم کرده نیست، مادر هم مربی است و هم متربی، هم الگوست و هم الگوساز، و برای آنکه الگو باشد و الگو بسازد و مربی باشد خود نیازمند آموزش است. آموزشی که او را برای جایگاه و مقام برتر مربی انسان شدن آماده می سازد. او می تواند نجات بخش نسل ها و یا عامل سیه روزی و تباهی و در نهایت سقوط انسان در قعر مادیگرایی صرف باشد. در واقع زنان به جهت تأثیرگذاری عمیق و گسترده ای که در سطوح مختلف جامعه دارند، بهترین عامل جهت سرمایه گذاری حاکمان برای تربیت نسل آتی بشمار می آیند.
حال اگر زنان مقام واقعی خویش را بشناسند و به زن بودن خود ارج نهند، و جایگاه خود را در معرض رقابت بیهوده و ترازوی سنجش با مرد قرار ندهند می توانند نقش تربیت مردان آینده را نیز بدرستی ایفا نمایند و سرنوشت جامعه را آنگونه که می خواهند رقم بزنند. مگر نه اینست که هدف حاکمان در جامعه بشری انتقال الگوها، جهانی شدن فرهنگ، یکسان سازی رفتارها، سلائق و خواست هاست. زنان اگر فریب نخورند، به دلیل فطرت گرا بودن و لطافت روح و دوری از شقاوت می توانند علیه حاکمان سلطه گر جهانی برخیزند و فریب نیرنگ سردمداران نظام سلطه و سرمایه داری را نخورند و خود و نسل آینده را ارزان به منافع سرمایه داری نفروشند.
مؤید این سطور بیانات امام خمینی(ره) در مقام و جایگاه زن است: “زنان سرچشمه صلاح یا فساد جامعه اند چون پایه اجتماع خانواده است و پایه خانواده زن است. نقش زن در اجتماع، از ویژگی های خاصی برخوردار است. او یگانه موجودی است که می تواند از دامن خود افرادی را به جامعه تحویل دهد که برکاتشان به جامعه برسد و حتی به کسب ارزش های والایی منجر شود و یا برعکس. زن مربی انسان هاست و سعادت و شقاوت جامعه بستگی به حرکت او دارد. هم مبدأ همه کمالات اجتماعی می تواند باشد و هم مع الاسف می تواند مبدأ تمام بدبختی های جامعه باشد.”
در عصر کنونی زنان به عنوان بردگان جنسی خرید و فروش می شوند و هرچه ظاهر و جسمشان زیباتر باشد گران قیمت ترند، لذا به جهت اینکه مورد توجه نظام برده داری و برده داران مدرن قرار گیرند باید متحمل همه گونه سختی اعم از جسمی و روحی شوند تا ظاهر خود را برای بالا رفتن قیمت مطلوبتر سازند، جراحی های زیبایی، رژیم های لاغری افراطی، ولنگاری در پوشش و افراط در آرایش همه و همه وسیله ای برای خرید و فروش بهتر زن در جهان کنونی است.
زن امروز با نام ظاهر فریب آزادی، تمام زیبایی های خود را در معرض نگاه و سوء استفاده ارزان رهگذران و تماشاچیان ژورنال های مد و تئاتر و سینما قرار داده در کاباره و کازینو ها به بهای اندک خود را در اختیار هر هوسران و عیاشی به نسبت تمولش قرار می دهد، در حالیکه در گذشته تنها با یک شریک زندگی زیبایی های جسمی و روحی خود را تقسیم می نمود و مورد تکریم و قداست در مقام همسری و مادری نیز قرار می گرفت. اما اکنون مردان صاحب باندهای فساد و فحشاء و گردانندگان صنعت تجارت جنسی جسم آنان را تحت عنوان آزادی تسلط بر جسم در اختیار هر کسی قرار می دهند. آیا زنان هنوز از این بردگی مدرن عاصی و خسته نشده اند؟
خانم دایان پاسنو نویسنده کتاب “فمینیسم رمز و راز زنانگی یا اشتباه”می گوید: “فمینیسم در آمریکا تلاش می کند تا با تأکید بر اهمیت دور نمودن زنان از نقش های سنتی خویش مانند ازدواج و مادر شدن، تعریف تازه ای از زن ارائه نماید. نقش مادری که وظیفه ای طبیعی است، اکنون به صورت امری نامشروع درآمده و زنان برای انتخاب آن تحت فشار زیادی هستند. به عبارت بهتر ازدواج و مادری از نظر فمینیست ها مغایر با طبیعت حقیقی زن تلقی می گردد.”
این نقدها خبر از عصیان زن قرن بیست و یکم از بردگی جنسی و بازگشت به فطرت خویش می دهد، او با زبان بی زبانی فریاد می زند که اگر فمینیسم در ریشه اش با انگیزه مقابله با ستم مردان بر زنان تحقق یافته است و ۸ مارس بعنوان سمبل حق خواهی زنان ستم دیده مالی از سرمایه داری غرب است اکنون راه را به خطا رفته و هنوز پس از گذشت چندین دهه نه تنها زنان جهان فقیرتر و نیازمندتر به مردان شده اند، بلکه در گذشته اگر تنها نیروی کار خود را ارزان در اختیار مردان قرار می دادند اکنون شرافت زنانه و عفت خویش را به نام آزادی در اختیار هر رابطه غیر قانونمندی قرار می دهند و هر دم مورد بهره برداری مردی قرار می گیرند و دیگر تنها صاحب کارخانه مالک آنان نیست بلکه هر مرد هوس بازِ شهوتران می تواند مالک جسم آنان در ازای مبلغی اندک باشد.
امروز ندای جدیدی در جهان از سوی دین و رهبران دینی بنام انقلاب اسلامی در جهان معاصر طنین انداز شده است این ندا و نگاه جدید به زن که بازگشت به دستورات انبیاء الهی است در عین اینکه زن را همسر و مادر می داند برای او نقش های علمی، فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و اقتصادی نیز قائل است و این نقش آفرینی را در چارچوب های تعریف شده و در جایگاهی کمال یافته می خواهد.
ارزش زن در این نگاه به شخصیت علمی، سیاسی، اجتماعی و… اوست، نه به جسمش. جسم او در حریم و حرمت است و شخصیت اوست که مورد ارزیابی و ارتقاء قرار می گیرد. او سرمایه علمی و توانائی های اجتماعی، آموزشی خود را برای پیشبرد جامعه مصروف می نماید و در ازای آن مانند هر انسانی و هر مردی ما به ازایی مادی به عنوان دستمزد دریافت می کند تا چرخ زندگی را در کنار همسرش راحت تر به حرکت درآورد و کانون پر مهری برای فرزندان خویش پدید آورند و سازنده نسلی برتر باشند.
منبع : سایت تنسیمhttp://tmubasij.ir
کربلا عصاره ی بهشت است و عاشورا آبروی عشق...
اگر کربلا نبود هیچ گلی از زمین نمی رویید و مشام هیچ انسان آزاده ای، حقیقت را استشمام نمی کرد.
اگر کربلا نبود عاشورا نبود و اگر عاشورا نبود، امروز عشق بر سر هر کوی و برزنی بیگاری نمی کرد.
حسین آمد و عشق را آبرو بخشید و عباس با دستان بریده و لبان خشکیده با مشکی زخمی عشق را سیراب کرد تا حرف و حدیثی باقی نماند.
زینب، عشق را تداوم بخشید و آن را در گستره زمین و آسمان منتشر کرد تا از آن پس تمام عاشقان وام دارِ حماسه ی عاشورا باشند.
کربلا قبله الهام عاشقان شد و عاشورا میعادگاهی برای آنان که می خواهند نماز عشق را در محرابی به بلندای تاریخ بپا دارند.
از آن روز زندگی معنا یافت که حسین (ع) بر کتیبه ی دل ها نقش بست و عاشورا - این راز نهفته - مضمون تمام ناگفته ها شد...
شب اوّل سیّد در اقبال براى این شب چند نماز ذکر فرموده :
اوّل : صد رکعت در هر رکعت حمد و توحید بخواند .
دوّم : دو رکعت در رکعت اوّل حمد و انعام و در دوّم حمد و یَّس .
سوّم : دو رکعت در هر رکعت حمد و یازده قُل هُوَاللّهُ اَحَدٌ در روایت است از حضرت رسول صَلَّى اللَّهِ عَلِیهِ وَاله که هر که در این شب این دو رکعت نماز را بجا آورد و صبحش را که اوّل سال است روزه بدارد مثل کسى است که تمام سال را مُداومت به خیر کرده و در آن سال محفوظ باشد و اگر بمیرد به بهشت برود .
و نیز سیّد براى هلال این ماه دعاء مَبْسُوطى ذکر فرموده و اگر ممکن شود احیا بدارد این شب را به دعا و نماز و خواندن قرآن روز اوّل .
بدانکه اوّل محرم اوّل سال است و در آن دو عمل وارد است :
اوّل : روزه است و در روایت رَیّان بن شبیب از حضرت امام رضاعلیه السلام مرویست که هر که در این روز روزه بدارد و خدا را بخواند خداوند دعاى او را مستجاب کند چنانکه دعاى زکریّا را مستجاب نمود .
دوم : از حضرت امام رضا علیه السلام منقولست که حضرت رسول صَلَّى اللَّهِ عَلِیهِ وَ اله روز اوّل محرم دو رکعت نماز مى کرد و چون فارغ مى شد دستها را بلند مى کرد و این دعا را سه دفعه مى خواند:
اَللّهُمَّ اَنْتَ الاِْلهُ الْقَدیمُ وَهذِهِ سَنَةٌ
خدایا تویى معبود ازلى و این سال
جَدیدَةُ فَاَسْئَلُکَ فیهَاالْعِصْمَةَ مِنَالشَّیْطانِ وَالْقُوَّةَ عَلى هذِهِ النَّفْسِ
تازه است از تو خواهم در این سال نگهداریم را از شیطان و نیروى بر این نفس
الاْمّارَةِ بِالسّوَّءِ وَالاِْشْتِغالَ بِما یُقَرِّبُنى اِلَیْکَ [یاکَریمُ] یا ذَاالْجَلالِ
که پیوسته به گناه فرمان مى دهد و سرگرمى بدانچه مرا به تو نزدیک کند اى صاحب جلالت
وَالاِْکْرامِ یا عِمادَ مَنْ لا عِمادَ لَهُ یا ذَخیرَةَ مَنْ لا ذَخیرَةَ لَهُ یا حِرْزَ
و بزرگوارى اى تکیه گاه کسى که تکیه گاهى ندارد اى ذخیره آنکس که ذخیره ندارد اى پناهگاه
مَنْ لا حِرْزَ لَهُ یا غِیاثَ مَنْ لا غِیاثَ لَهُ یا سَنَدَ مَنْ لا سَنَدَ لَهُ یا کَنْزَ
آنکس که پناهگاهى ندارد اى فریادرس آنکس که فریادرسى ندارد اى پشتیبان آنکس که پشتیبانى ندارد اى گنج
مَنْ لا کَنْزَ لَهُ یا حَسَنَ الْبَلاَّءِ ی ا عَظیمَ الرَّج اَّءِ ی ا عِزَّ الضُّعَف آءِ ی ا مُنْقِذَ
آنکس که گنجى ندارد اى که آزمایشت نیکو است اى بزرگ مایه امید اى عزت بخش ناتوانان اى نجات بخش
الْغَرْقى یا مُنْجِىَ الْهَلْکى یا مُنْعِمُ یا مُجْمِلُ یا مُفْضِلُ یا مُحْسِنُ
غریقان اى خلاص کننده هالکان اى نعمت بخش اى زیباپرور اى فزون بخش اى نیکوده
اَنْتَ الَّذى سَجَدَ لَکَ سَوادُ اللَّیْلِ وَنُورُ النَّهارِ وَضَوْءُ الْقَمَرِ وَشُعاعُ
تویى که سجده کرد (و به کمال خضوع درآمد) برایت سیاهى شب و روشنى روز و تابش ماه و شعاع
الشَّمْسِ وَدَوِىُّ الْمآءِ وَحَفیفُ الشَّجَرِ یا اَللّهُ لا شَریکَ لَکَ اَللّهُمَّ
خورشید و صداى ریزش آب و بهم خوردن درخت اى خدایى که شریک ندارى خدایا
اجْعَلْنا خَیْراً مِمّا یَظُنُّونَ وَاغْفِرْ لَنا ما لا یَعْلَمُونَ وَلا تُؤ اخِذْنا بِما
قرارمان ده بهتر از آنچه مردم گمان کنند و بیامرز از ما آنچه را که نمى دانند و مگیر ما را بدانچه
یَقُولُونَ حَسْبِىَ اللّهُ لا اِلهَ اِلاّ هُوَ عَلَیْهِ تَوَکَّلْتُ وَهُوَ رَبُّ الْعَرْشِ
گویند بس است مرا خدا معبودى جز او نیست بر او توکل کنم و او است پروردگار عرش
الْعَظیمِ امَنّا بِهِ کُلُّ مِنْ عِنْدِ رَبِّنا وَما یَذَّکَّرُ اِلاّ اُولُوا الاْلْبابِ رَبَّنا
عظیم ایمان داریم به او و هرچه هست از نزد پروردگار ما است و اندرز نگیرند جز خردمندان پروردگارا
لاتُزِغْ قُلُوبَنا بَعْدَ اِذْ هَدَیْتَنا وَهَبْ لَنا مِنْ لَدُنْکَ رَحْمَةً اِنَّکَ اَنْتَ الْوَهّابُ
منحرف مساز دلهاى ما را پس از آنکه هدایتمان کردى و ببخش به ما از پیش خود رحمتى که براستى تویى بخشایشگر