انجمن علمی پژوهشی مطالعات زنان

موسسه آموزش عالی شهیده بنت الهدی

انجمن علمی پژوهشی مطالعات زنان

موسسه آموزش عالی شهیده بنت الهدی

دنبال کنندگان ۱ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید
تبلیغات
Blog.ir بلاگ، رسانه متخصصین و اهل قلم، استفاده آسان از امکانات وبلاگ نویسی حرفه‌ای، در محیطی نوین، امن و پایدار bayanbox.ir صندوق بیان - تجربه‌ای متفاوت در نشر و نگهداری فایل‌ها، ۳ گیگا بایت فضای پیشرفته رایگان Bayan.ir - بیان، پیشرو در فناوری‌های فضای مجازی ایران
بایگانی
آخرین نظرات
نویسندگان

۱۷ مطلب با موضوع «مقالات» ثبت شده است

۰۳آبان

زنان در نهضت عاشورا

با توجه‌ به‌ نبوغ‌ و علم‌ و مهارتی‌ که‌ امام‌ در اوضاع‌ سیاسی‌ اسلام‌ داشت‌؛ از روی‌نقشة‌ صحیح‌ و مجرای‌ طبیعی‌، شروع‌ به‌ مبارزه‌ کرد و هرچیزی‌ که‌ در پیشرفت‌ مقصودش‌مؤثر بود، به‌ کار بست‌. مؤثرترین‌ عاملی‌ که‌ در پیشرفت‌ هدف‌ امام‌ حسین‌ دخیل‌ بود،همراه‌ آوردن‌ و شرکت‌ زنان‌ در این‌ نهضت‌ عظیم‌ دینی‌ بود. اگر امام‌ حسین‌ با یک‌ عده‌ ازیاران‌ و وابستگان‌ خود به‌ کوفه‌ می‌رفت‌ و شهید می‌شد، بلافاصله‌ دستگاه‌های‌ تبلیغاتی‌بنی‌ امیه‌ که‌ در همه‌ جا آماده‌ و مجهز بودند و تمام‌ پیشامدها را به‌ نفع‌ آنان‌ توجیه‌ می‌کرد،به‌ کار می‌افتادند.
بر اثر تبلیغات‌ سوء بنی‌ امیه‌، مردم‌ این‌ قیام‌ و جنگ‌ را از جنگ‌های‌ معمولی‌ میان‌اعراب‌ تلقی‌ می‌نمودند و سر و صداها در مدت‌ کمی‌ خاموش‌ می‌گشت‌ و باز بنی‌ امیه‌ درکرسی‌ سلطنت‌ قرار می‌گرفت‌ و بر مبنای‌ مرام‌ خود عمل‌ می‌کرد، اما شرکت‌ بانوان‌ در این‌قیام‌، نگذاشت‌ نقشة‌ شوم‌ بنی‌ امیه‌ عملی‌ شود.
مرحوم‌ آیتی‌ اصرار دارد که‌ اهتمام‌ زنان‌ اهل‌بیت‌ به‌ خطبه‌ و خطابه‌ در فرصت‌های‌مختلف‌، با بودن‌ امام‌ علی‌ بن‌ الحسین‌، همه‌ برای‌ این‌ بوده‌ که‌ مانع‌ تحریف‌ حادثة‌ کربلاشوند (چه‌ لفظی‌ و چه‌ معنوی‌). متن‌ آن‌چه‌ واقع‌ شده‌ بود را به‌ صورت‌ خطبه‌ و خطابه‌ بیان‌کردند و هدف‌ِ امام‌ را هم‌ تشریح‌ کردند.
راز مطلب‌ این‌ است‌ که‌ حسین‌ می‌خواهد از راه‌ شهادت‌، ماده‌ای‌ تهیه‌ کند که‌ باتبلیغ‌ روی‌ آن‌، برای‌ ابد دستگاه‌ اموی‌ را رسوا سازد و آیین‌ ظلم‌ و ستم‌ آنان‌ را محکوم‌نماید.
مرگ‌ و شهادت‌ رکن‌ اساسی‌ و هستة‌ مرکزی‌ نقشة‌ حسین‌ است‌، اگر صحنة‌لرزانندة‌ کربلا به‌ وجود نیاید، زینب‌ کبری‌ و زین‌ العابدین‌ با کدام‌ سرمایه‌ می‌توانند قدم‌ درراه‌ تبلیغ‌ گذارند و با کدام‌ حربه‌ می‌توانند پیکر ظلم‌ اموی‌ را در هم‌ کوبند.
حسین‌ می‌رود تا با جانبازی‌ پرشکوه‌ خود، این‌ سرمایه‌ را تهیه‌ کند، می‌رود تا باایجاد یک‌ صحنة‌ شکننده‌، حربة‌ لازم‌ را به‌ دست‌ زینب‌ و بازماندگان‌ خود بسپرد. به‌همین‌ دلیل‌ است‌ که‌ او خود تنها در این‌ راه‌ نمی‌رود، بلکه‌ زنان‌ و کودکان‌ و جمیع‌بستگانش‌ را نیز به‌ همراه‌ می‌آورد. به‌ او گفتند: ای‌ حسین‌، اکنون‌ که‌ خود عازم‌ این‌ سفرهول‌ انگیز و خطرناک‌ هستی‌، چرا کودکان‌ و زنان‌ را با خود می‌بری‌؟ محمد حنفیه‌، باچشمانی‌ اشکبار اصرار می‌ورزید که‌ حسین‌ از بردن‌ زنان‌ و کودکان‌ خودداری‌ کند، ولی‌حسین‌ به‌ همه‌ یک‌ جواب‌ می‌داد و می‌فرمود: «نه‌، آنها نیز باید در این‌ مسافرت‌ با من‌باشند، خداوند خواسته‌ آنان‌ نیز لباس‌ اسارت‌ به‌ تن‌ داشته‌ باشند.»
آری‌ باید یک‌ کاروان‌ اسیر به‌ راه‌ افتد و در لباس‌ اسارت‌، دربارة‌ قتل‌ حسین‌ تبلیغ‌کند و کوفه‌ و شام‌ را منقلب‌ نماید.

زهرا آراس
۰۳آبان
aşura meydanı ile ilgili görsel sonucu
شیعیان در سراسر جهان در تاسوعا و عاشورای حسینی و شام غریبان با حضور در مساجد، تکایا و هیئت‌های عزاداری ، محبت و عشق خود را نسبت به سرور و سالار شهیدان امام حسین (ع) و یاران باوفایش به نمایش گذاشتند.

به گزارش خبرگزاری مهر، گزارش مراسم عزاداری تاسوعا و عاشورای حسینی در کشورهای مختلف جهان که به همت نمایندگی های فرهنگی جمهوری اسلامی ایران برگزار شد، به شرح ذیل می باشد:


 یونان

مراسم عزاداری سرور و سالار شهیدان حضرت اباعبدالله الحسین (ع) و تاسوعا و عاشورای حسینی، همچون دیگر نقاط جهان امسال نیز با حضور شیعیان و دوستداران اهل بیت عصمت و طهارت(ع) در آتن برگزار شد.

مراسم سوگواری از شب چهارم محرم در اقامتگاه سفارت با حضور سفیر و کارمندان سفارت و رایزنی فرهنگی و با مداحی محمدرضا خرمیان از قاریان ممتازبین المللی و از پرسنل وزارت امورخارجه آغاز شد.

مراسم شب تاسوعا، شب عاشورا و روز عاشورا با حضور مبلغ اعزامی حجت الاسلام  والمسلمین نواب رییس دانشگاه ادیان ومذاهب، سفیر و کارکنان سفارت و رایزنی فرهنگی و دیگر نهادهای دولتی مستقر در آتن، دانشجویان وایرانیان مقیم در تالار پارس برگزار شد.


شب تاسوعا

در این مراسم پس از اقامه نماز جماعت مغرب و عشا به امامت حجت‌الاسلام والمسلمین نواب و تلاوت آیاتی از کلام الله مجید توسط خرمیان ، نواب به ارائه سخنان خود در سه بخش مسائل شرعی، نکته اخلاقی و بررسی واقعه عاشورا و قیام امام حسین (ع) پرداختند.مسائل شرعی و اخلاقی ارائه شده، در باب مسائل مبتلا به جوانان و شرایط زندگی در خارج از کشور بود که ایشان به ذکر چند نکته اکتفا نمودند.

وی در بخش اصلی سخنان خود به بررسی علت بزرگداشت حرکت امام حسین (ع) و واقعه عاشورا پرداختند.رییس دانشگاه ادیان و مذاهب اسلامی با اشاره به وجود فرهنگ بزرگداشت ایثار گران و فداکاران در هر ملتی ازکتابهای درسی گرفته تا اهدای گل به بناهای یادبود سربازگمنام که سمبل ایثار و فداکاری در راه انسانها هستند افزود:" آیا غیر از این است که امام حسین (ع) جان خود و یاران با وفایش را در راه آزادی و رهایی نوع بشر از قیود بندگی ستم فدا نمود؟ آیا این فداکاری سزاوار قدردانی و تجلیل همه انسانها در طول تاریخ نیست؟"

 این مراسم با مداحی و نوحه سرایی توسط خرمیان و سینه زنی عاشقان امامت و ولایت ادامه و با پذیرایی بر سر سفره اطعام امام حسین (ع) پایان یافت.


شب عاشورا

در این مراسم نیز پس از تلاوت کلام الله مجید، حجت‌الاسلام والمسلمین نواب ضمن اشاره به اهمیت نماز از دیدگاه امام حسین(ع) در روز عاشورا به طرح مسئله شرعی در مورد وجوب نماز پرداخته و در باب مسائل اخلاقی به رعایت راستگویی و امانتداری اشاره کرده و امام حسین (ع) را مظهر صداقت وراستگویی دانستند.

عضو هیئت امنای دانشگاه بین المللی المصطفی(ص)در بخش اصلی سخنان خود به تبیین کلمه « ثار الله» پرداخت و گفت:" خون در نزد همه فرهنگها دارای ارزش و مقام والایی است و تاریخ شاهد بسیاری از خونخواهی ها بوده است. امام حسین(ع) از آنجا که خون خود را تنها در راه دین خدا و اعتلای کلمه حق در طبق اخلاص نهاده و با خود خدا معامله نموده است پس خود خداوند هم خونخواه ومنتقم اوست و کلمه « ثارالله و ابن ثاره » که در زیارات می خوانیم به معنای این است که این حسین (ع) فرزند پدری چون علی (ع) است که خون با ارزش خود را در راه خدا فدا کرد و هم او منتقم خون آنهاست." وی در بخش دیگری از سخنان خود اضافه نمود:" توحیدی ترین قیامی که در تاریخ سراغ داریم قیام حسین بن علی (ع) است".

مراسم این شب نیز با عزاداری وسینه زنی پایان یافت.


روز عاشورا

حجت الاسلام و المسلمین نواب در بیانات روز عاشورا با اشاره به مسئله رعایت حق الناس و اموال عمومی به مستمعین متذکر شد که از نگاه شرع مبین و احکام فقهی، صدمه به اموال مسلمین و غیر مسلمین هر دو حرام است و رعایت حق الناس فقط مختص به رعایت در داخل مرزهای کشور اسلامی نیست بلکه هیچ کسی حق ندارد حتی به اموال عمومی غیرمسلمانان در هیچ کشور دیگری لطمه ای وارد نماید که در این صورت حق الناس بر گردن او خواهد بود.

وی در بخش دوم سخنان خود به رعایت خوشرفتاری و اخلاق حسنه اشاره کرده و ابراز داشتند:" جمعیت بالای 200 میلیون نفری که در اندونزی مسلمان هستند دین خود را مدیون بازرگانان مسلمانی هستند که تنها از رهگذر خوشرفتاری و اخلاق حسنه دیگران را به پذیرش دین مبین اسلام دعوت نمودند ونه عالمان دینی".

وی در بخش اصلی سخنان خود درباره واقعه عاشورا به بررسی سیر تاریخی این رویداد مهم از جریان غدیرخم تا روز عاشورا اشاره نموده و گفت: حضرت اباعبدالله الحسین (ع) در تمامی فرمایشات و خطبه هایشان از روز عرفه حج سال شصت هجری گرفته تا منزلگاههایشان در مسیر کربلا بر مراتب گمراهی دستگاه فاسد بنی امیه اشاره کرده و اعلام کردند که از بین دو راهی «ذلت» و « مرگ» هیچگاه راه اول را انتخاب نخواهند کرد و ننگ ذلت را از دامان پاک خاندان مطهر رسول خدا (ص) دور می دانستند تا اینکه در عاشورای سال شصت ویک هجری قمری پس ازقیام به اصلاح انحراف پنجاه ساله ای که در دین جد خود می دیدند خون پاک خود وهفتاد و دو تن از برگزیدگان امت را تقدیم این امر مقدس و بزرگ نمودند.


بلغارستان

رایزنی فرهنگی جمهوری اسلامی ایران با همکاری مرکز بین المللی تبلیغ سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی ،اقدام به برگزاری  مراسم سوگواری حضرت سید الشهدا (ع) در دهه اول ماه محرم و تاسوعا و عاشورای حسنی در کشور بلغارستان نمود .

این مراسم هرشب با حضور حجه الاسلام و المسلمین مفید کیائی نژاد نماینده مجلش شورای اسلامی و عضو کمیسیون فرهنگی مجلس و مداح اهل بیت (ع) حاج محمود سواری دهقی در محل رایزنی فرهنگی جمهوری اسلامی ایران و با حضور جمعی از خانواده های ایرانیان ،عراقی ها ، افغانی های مقیم  و بلغاریهای مسلمان و نیز اقشار مختلف برگزار شد .

در طول این ده شب ضمن انجام سخنرانی در خصوص قیام عاشورا ، به  مرثیه سرایی ، سینه زنی و قرائت زیارت عاشورا پرداخته شده و در پایان هرشب عزاداران حسینی میهمان سفره اطعام ابا عبد الله الحسین (ع) قرار می‌گرفتند .

در آغاز دهه محرم کیانی رایزن فرهنگی کشورمان در بلغارستان طی سخنانی بیان داشت :بزرگترین هدف ما نشر و گسترش فرهنگ عظیم اسلامی است و ایام محرم این فرصت را در اختیار ما نهاده تا فرهنگ عاشورا و نهضت حسینی را به جهانیان و دوستداران اهل البیت (ع) در خارج از کشور معرفی نمائیم .

حجه الاسلام و المسلمین مفید کیائی نژاد مبلغ اعزامی از سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی گفت: امتیازات امام حسین (ع) در میان سایر ائمه ،ائمه (ع) همه از نسل امام حسین (ع) هستند ، شفا در تربت او نهاده شده است ، دعا در زیر قبه او مستجاب است ،افرادی که به عنوان زائر در کربلا مشرف هستند ، آن روز های زیارت جزء عمرشان محسوب نمی شود .

وی افزود: مسئله ابتلا و امتحان در طول تاریخ برای تمام افراد بشر وجود داشته و این امتحان برای شناسائی صادق از کاذب ،سره از ناسره ، مومن از منافق می باشد . در این امتحانات الهی حتی انبیاء عظام الهی و ائمه بزرگوار دین هم مستنی نبوده اند و آیات و روایات بسیاری در تایید این مطلب وجود دارد .

شایان ذکر است  مراسم تاسوعا و عاشورای حسینی نیز بصورت با شکوهی در محل این نمایندگی برگزار و عزاداران حسینی در ظهر روز عاشورا نماز جماعت را به امامت حضرت حجه الاسلام و المسلمین کیائی نژاد برپا نمودند .

این مراسم در شام غریبان ابا عبد الله الحسین (ع) نیز برگزار خواهد شد .


 ایتالیا

مراسم عزاداری اباعبدالله الحسین (ع) و تاسوعا و عاشورای حسینی در شهرهای رم ، میلان ، آرتزو و تورینو برگزار شد .

مرکز شیعیان المهدی در شهر رم ، مرکز امام علی (ع) در میلان ، مرکز التوحید در تورینو و مجتمع شهید باهنر رم در دهه اول ماه محرم میزبان عزاداران حسینی در ایتالیا بودند .جامعه شیعیان ایتالیائی در کنار شیعیان ایرانی ، پاکستانی ، افغانی ، لبنانی و عراقی در سوگ سالار شهیدان کربلا اشک ماتم ریختند و علاوه بر عزاداری و سینه زنی ،از بیانات اساتید و روحانیون شیعی در این مدت بهره مند شدند .

خانواده های ارگانهای ایرانی مقیم رم هم مثل سایر شیعیان این روزها را گرامی داشته در خصوص رشادتهای امام حسین ، و فلسفه قیام عاشورا در پای منبر روحانیون شیعی نشستند و از معرفت دینی مکتب حسینی بهره بردند.

حجه الاسلام والمسلمین ابوالقاسمی که برای سخنرانی در محفل عزاداران شیعه ایتالیائی ، ایرانی و افغانی حضور یافته بود با ذکر احادیثی از امام حسین (ع) ، مکتب حسینی را مدرسه عشق ، جنب و جوش و تلاش و فداکاری دانست و گفت : حسین ابن علی (ع) دریائی از معرفت الهی بود که در طول سفر خود به کربلا گوشه ای از این معرفت را به پیروان خود تعلیم داد و این تعلیم نه فقط در تئوری بلکه بصورت عملی هم ، مفهوم شهادت و ایثار و مکارم اخلاقی برای عاشقان ره عشق هم تعلیم داده شد .

ابوالقلسمی خطبه ای از امام حسین (ع) را به مدت 5 شب برای عزاداران حسینی قرائت کرده و مفاهیم مندرج در آن خطبه را برای حضار تبیین نمود.

وی گفت: حسین ابن علی (ع) در قیام عاشورا فقط برای شهادت و کشته شدن نرفته بود بلکه ایشان اهدافی را دنبال می کرد که که در خطبه خودشان ، آنها را بازگو نموده است و یکی از آن اهداف ایجاد اصلاحات در امت جدش پیامبر اکرم (ص) و امر به معروف و نهی از منکر بود و برای همین بود که حسین (ع) با خانواده اش و کودکان خود به صحرای کربلا رفته بود و هرچند که نتیجه این سفر جز شهادت نبود ولی حسین (ع) دنبال هدفی بود که معارف الهی را در تاریخ ماندگار کند و همین خصلت بود که بیش از 1400 سال است که میلیونها انسان در عاشورا ندای حسینی را لبیک می گویند و بر مظلومیت آن بزرگوار می گریند . آنچه امام حسین (ع) برای بشر تعلیم می دهد درس زندگی و عشق و محبت و نیکی به دیگران است و ما این را از بیانات و خطبه آن حضرت کاملا درک می کنیم .

مراسم عاشورا در این شهر ها با شکوه بیشتری برپا شد و جمعیت انبوهی از عاشقان حسینی با تجمع در مراکز دینی و اسلامی ایتالیا به عزاداری پرداختند .

گفتنی است  گوهری از اساتید دانشگاه امام صادق(ع) هم در دهه اول محرم ، عزاداران حسینی را در شهر رم هم با ذکر مصائب آن حضرت و هم با ذکر نکاتی اخلاقی و دروس زندگی به فیض رساندند .

 چین (پکن)

به مناسبت ماه محرم و ایام ماتم حسینی و تاسوعا و عاشواری حسینی، مجالس سخنرانی و عزاداری و نوحه خوانی با حضور ایرانیان مقیم پکن از شب اول ماه محرم در نماز خانه سفارت جمهوری اسلامی ایران در پکن برگزار  شد.

در این مراسم ابتدا زیارت عاشورا قرائت و در ادامه حجه الاسلام شریعتی در سخنانی با طرح  سلسله مباحثی  در باره سیره حضرت ابا عبدالله الحسین(ع) ، زوایای مختلف قیام ان حضرت را تبیین می کرد.

این مراسم با مرثیه خوانی و سینه زنی به پایان می رسید. سخنران مراسم هفتم ماه محرم الحرام غلامرضا اعوانی بود که درباره عشق و محبت در اندیشه اسلامی و تعابیر عرفای اسلامی در این مقوله سخنرانی کرد.

هم وطنان مقیم پکن با شور و شوق در این برنامه ها  حضور می یافتند و با عزاداری  ونوحه خوانی و  سینه زنی عشق و علاقه خود را به محضر سید الشهدا (ع)و شهدای کربلای معلی ابراز می داشتند.

عزاداری هم وطنان از شب هفتم ماه با حضور داوود احمدی نژاد ذاکر و مرثیه خوان اهل البیت(ع)، اعزامی از سوی سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی، شورو حزن  دو چندان یافت.

در روز عاشورا ،سوگواران  و سینه زنان  حضرت سید الشهدا (ع)در فضای سیاه پوش نماز خانه سفارت ج.ا.ایران در پکن ، پس از عزاداری پر شور  ،مقارن ظهر، با صدای موذن  در صفوف  نماز ایستادند و فریضه ظهر را به جماعت، بجا اوردند.

 قزاقستان(آلماتی)

مراسم ایام سوگواری اباعبدالله الحسین (ع) و تاسوعا و عاشورای حسینی با حضور حضرت حجت الاسلام والمسلیمن محمد رضا عباسی از ششم ماه محرم در  شهر آلماتی برگزار شد.

عزاداری مراسم سوگواری سالار شهیدان با حضور شیعیان وعاشقان آن امام همام از اتباع ایرانی ، قزاقی، آذربایجانی، افغانی و پاکستانی در محل حسینیه ثامن الائمه سرکنسولگری جمهوری اسلامی ایران در الماتی برگزار شد.

پاکستان(کویته)

باحمایت خانه فرهنگ کویته، مراسم تاسوعای و عاشورای حسینی و همچنین شام غریبان اباعبدالله با حضور یحیوی سرکنسول ایران و سید ابوالفضل حسینی مسئول خانه فرهنگ وکلیه مامورین اعزامی به همراه خانواده های محترمشان در محل سرکنسولگری برگزار شد.

دراین مراسم برنامه ها با قرائت قرآن کریم توسط واعظ شروع و سپس زیارت عاشورا قرائت شد و در ادامه سخنرانی یکی از علمای برجسته کویته ( که سالیانی در مدرسه علمیه قم تحصیل نموده) درخصوص اصحاب حضرت امام حسین (ع) وسپس مداحی وروضه خوانی برای امام حسین (ع) انجام شد.

سنگال

به مناسبت فرارسیدن ماه محرم و ایام سوگواری سالار شهیدان حسین بن علی(ع) و تاسوعا و عاشواری حسینی ، مراسم عزاداری آن حضرت توسط پیروان أهل بیت(ع) در داکار و دیگر مناطق جمهوری سنگال و نهادهای رسمی ایران در این کشور مانند رایزنی فرهنگی، سفارت و دانشگاه المصطفی با شکوه فراوان و انسجام ویژه ای برگزار شد.

موسسه اسلامی اجتماعی داکار با مدیریت شیخ عبدالمنعم زین( خلیفه ی عام پیروان أهل بیت در سنگال)، مؤسسه المزدهیر با هدایت شریف حیدرا( رئیس مؤسسه)، موسسه عمل و تلاقی با مدیریت شیخ حسین، مسجد درویش و مساجد پیروان أهل بیت در دیگر شهرهای سنگال مانند تیئس، فتیک، کاولاک و زینگشوت برگزار شد.

مراسم سوگواری حسینی نیز در محل رایزنی فرهنگی کشورمان و با مشارکت ایرانیان مقیم، اعضاء سفارت و دانشگاه المصطفی العالمیة به مدت ده شب و با برنامه هایی مانند تلاوت قرآن توسط رایزن فرهنگی، سخنرانی جناب سید مرادی( رئیس دانشگاه المصطفی)، خواندن زیارت عاشورا، مداحی و پذیرایی با حضور سرپرست سفارت، رایزن فرهنگی و رئیس دانشگاه المصطفی و تعدادی از شیعیان عراقی و لبنانی برگزار شد.

زهرا آراس
۲۷مهر

‫نقش زنان در نهضت عاشورا‬‎ ile ilgili görsel sonucu

نقش‌ اول‌ ـ تبیین‌ حقیقت‌ قیام‌: قیام‌ و مسافرت‌ امام‌ حسین‌ از مکه‌ به‌ سوی‌ کوفه‌،برای‌ جنگ‌ با بنی‌ امیه‌ نبود، بلکه‌ برای‌ نهی‌ از منکر، تغییر بدعت‌ها، اصلاح‌ کار امت‌ وآشکار ساختن‌ حق‌ و حقیقت‌ بود.
همراه‌ آوردن‌ بانوان‌، نظر به‌ اوضاع‌ و احوال‌ و عوامل‌ طبیعی‌ آن‌ روز ، این‌ مطلب‌ راتأیید می‌کند که‌ حرکت‌ امام‌ حسین‌ از حجاز به‌ سوی‌ عراق‌ به‌ سبب‌ دعوت‌نامه‌هایی‌ بودکه‌ رجال‌ بزرگ‌ اهل‌ کوفه‌ به‌ او نوشته‌ بودند و خواستار سفر امام‌ به‌ کوفه‌ بودند بر حسب‌وظیفة‌ دینی‌ به‌ دستیاری‌ و تشریک‌ مساعی‌ اهل‌ کوفه‌، احکام‌ و حقایق‌ اسلام‌ را ترویج‌کنند. وجود بانوان‌ در این‌ مسافرت‌ حاکی‌ از ا´ن‌ بود که‌ حضرت‌، دعوت‌ کوفیان‌ را از صمیم‌دل‌ قبول‌ کرده‌ و با زن‌ و فرزند به‌ طرف‌ آنها رهسپار گردیده‌ است‌ و خیال‌ حیله‌ و دورنگی‌ وفرار در کار نبوده‌ است‌. این‌ معنی‌ در تهییج‌ اشخاصی‌ که‌ به‌ وعده‌های‌ خود وفا نکردند، اثرمهمی‌ داشت‌.

نقش‌ دوم‌ ـ تعیین‌ حد فداکاری‌ در راه‌ دین‌: طبق‌ آیات‌ و روایات‌ مختلف‌، مسلمان‌در راه‌ دین‌ و حفظ‌ آن‌ باید از مال‌و جان‌ خویش‌ بگذرد. امام‌ حسین‌ عملاً این‌ مطلب‌ را به‌عموم‌ مردم‌ تعلیم‌ داد. برای‌ این‌ که‌ فطرت‌ بشری‌ طوری‌ آفریده‌ شده‌ که‌ در بیشتر وقت‌هااز جانبازی‌ و کشته‌ شدن‌ خود چندان‌ وحشتی‌ ندارد، اما هنگامی‌که‌ متوجه‌ شد در صورت‌تسلیم‌ نشدن‌، زن‌ و بچه‌اش‌ گرفتار خواهند شد، در برابر دشمن‌ تسلیم‌ می‌گردد و اعتذارمی‌نماید.
امام‌ حسین‌ در کربلا در شرایط‌ سختی‌ قرار گرفته‌ بود. او و خانواده‌اش‌، با یاران‌ کم‌ ونبودن‌ آب‌ و آذوقه‌، در میان‌ سی‌ هزار دشمن‌ محاصره‌ شده‌ بودند. ناله‌ و پریشانی‌ خواهران‌و دخترانش‌ او را متأثر می‌سازد و مکرر از طرف‌ دشمن‌ به‌ او تسلیم‌ شدن‌ در برابر یزیدپیشنهاد می‌شود. با این‌ همه‌ تا آخرین‌ لحظه‌، عزت‌ و شهامت‌ خود را حفظ‌ کرد، به‌ خواری‌و ننگ‌ ، تن‌ نداد و در برابر ستمکاران‌ سر تسلیم‌ فرود نیاورد.
روز عاشورا که‌ به‌ تدریج‌ نشانه‌های‌ گرفتاری‌ بانوان‌ ظاهر می‌شد، آنان‌ را به‌ صبردعوت‌ می‌کرد و به‌ ثواب‌ اجرهای‌ پروردگار امیدوارمی‌ ساخت‌. امام‌ حسین‌ با این‌ رفتار وگفتار، ارزش‌ و اهمیت‌ دین‌ را بیان‌ نمود و به‌ تمامی‌ مسلمانان‌ درس‌ دینداری‌ داد.

نقش‌ سوم‌ ـ گریه‌ و ناله‌: خاندان‌ امام‌ حسین‌ در جاهای‌ مختلف‌ و حساس‌ طوری‌ناله‌ و گریه‌ نموده‌اند که‌ حتی‌ دشمنان‌ را هم‌ منقلب‌ و متأثر ساخته‌اند. این‌ گریه‌ها آن‌ روزمانند شعله‌ سوزانی‌ بود که‌ بر خرمن‌ هستی‌ و کاخ‌های‌ بیداد حکومت‌ بنی‌ امیه‌ می‌افتاد ونابودش‌ می‌کرد. شهادت‌ امام‌ حسین‌ و یاران‌ وی‌ با آن‌ وضع‌ رقت‌ بار، ا´نقدر مردم‌ را متاثرنمی‌کرد که‌ ناله‌ها و گریه‌های‌ بانوان‌، مردم‌ را تحت‌ تاثیر قرار می‌داد. ناله‌ و گریة‌ بانوان‌ درروز عاشورا، مجلس‌ ابن‌ زیاد و یزید و سایر جاها پس‌ از واقعه‌ کربلا گویای‌ یک‌ نسیم‌ جان‌افزا و حیات‌ بخشی‌ بود که‌ هر ساعت‌ بر پیکره‌ این‌ نهضت‌ عظم‌ می‌دمید، بر افروخته‌ترمی‌کرد و درهمه‌ جا ا´ن‌ را زنده‌ نگه‌ می‌داشت‌ و نمی‌گذاشت‌ نفوذ بنی‌ امیه‌ ا´ن‌ را از بین‌ ببردوبی‌ اثر نماید. در شهر کوفه‌، شام‌، مدینه‌ وبین‌ راه‌ها با گریه‌ها و ناله‌های‌ جان‌ سوزخود،طوری‌ شهادت‌ و واقعة‌ عاشورا را مجسم‌ می‌ساختند، گویا مردم‌ ا´ن‌ واقعة‌ اسف‌ بار رادیدند.

نقش‌ چهارم‌ ـ اسیری‌ بانوان‌: موضوع‌ اسیری‌ ا´ل‌ پیامبر پس‌ از کشتن‌ عزیز انشان‌ا´ن‌ روز نظر تمامی‌ مسلمانان‌ کاری‌ بود برخلاف‌ منطق‌ دین‌ و قرا´ن‌، مخصوصاً با ا´ن‌ وضع‌رقت‌ بار. شکنجه‌ و فشاری‌ که‌ در کربلا در راه‌ها و در شهر شام‌ به‌ آنان‌ روا داشتند. دیگربنی‌ امیه‌ نتوانست‌ روی‌ این‌ عمل‌ خلاف‌ دین‌ و قرآن‌ خود، پرده‌پوشی‌ کند، در نتیجه‌،دشمنی‌ آنان‌ با پیامبر و فرزندانش‌، قرآن‌ و اسلام‌، جلوی‌ چشم‌ همه‌ مردم‌ آشکار شد.مسلمانان‌ به‌ تدریج‌ حساب‌ آنها را از اسلام‌ و قرآن‌ جدا کردند.
بانوان‌ هم‌ موضوع‌ اسیری‌ خود را با لحن‌ انکار و اعتراض‌ به‌ کارهای‌ بنی‌ امیه‌ درجاهای‌ متعدد ذکر می‌نمودند و مردم‌ را منقلب‌ می‌کردند. هنگامی‌که‌ اهل‌ شام‌ از اهل‌بیت‌عصمت‌ پرسیدند: شما کیستید؟ سکینه‌ دختر امام‌ حسین‌ فرمود: «ما اسیران‌ آل‌ محمدهستیم‌».
در مجلس‌ یزید، فاطمه‌ دختر امام‌ حسین‌ صدا زد: ای‌ یزید دختران‌ رسول‌ خدااسیر باشند؟
بر اثر این‌ سخن‌ حاضران‌ و خانوادة‌ یزید در پس‌ پرده‌ صدایشان‌ به‌ گریه‌ بلند شد.
شکی‌ نیست‌ این‌ نوع‌ تأثّرات‌ برای‌ اسیری‌ آل‌ پیامبر، خشم‌ و نفرت‌ مردم‌ را برامویان‌ برانگیخت‌ و حکومت‌ آنها را در نظر مردم‌ منفور و متزلزل‌ ساخت‌ و آنچه‌ در کربلا،در کوفه‌ و در مسیر شام‌ به‌ وقوع‌ پیوست‌، سودمندترین‌ تبلیغ‌ بر ضد بنی‌ امیه‌ بود.
شیخ‌ بهایی‌ می‌نویسد: هنگامی‌ که‌ زنان‌ اسیر وارد منزل‌ شدند، زن‌های‌ آل‌ ابی‌سفیان‌ با چشمان‌ پر از اشک‌ از آنان‌ استقبال‌ کردند و دست‌های‌ آنان‌ را بوسیدند و سه‌ روزهمراه‌ آنان‌ به‌ سوگواری‌ پرداختند.

ابعاد حضور زنان‌ در نهضت‌ عاشورا
با نگاهی‌ به‌ تاریخ‌ عاشورا، مشاهده‌ می‌شود که‌ زنانی‌ که‌ در صحنه‌های‌ کربلاحضور داشتند با به‌ عهده‌ گرفتن‌ نقش‌های‌ گوناگون‌، این‌ نهضت‌ را ماندگارکردند. در واقع‌درس‌های‌ آموزنده‌ این‌ نهضت‌ که‌ بانوان‌ فداکار ا´ن‌ را عرضه‌ کردند، هرکدام‌ این‌ واقعیت‌ راآشکار می‌کند که‌ نیمی‌ از تاریخ‌ وقایع‌ عاشورا را زنان‌ به‌ دوش‌ کشیده‌اند. از جمله‌ ابعادآموزندة‌ این‌ حضور می‌توان‌ به‌ موارد زیر اشاره‌ نمود:
ـ مشارکت‌ زنان‌ در جهاد: شرکت‌ در جبهة‌ پیکار و همدلی‌ و همراهی‌ با نهضت‌مردانة‌ امام‌ حسین‌ و مشارکت‌ در ابعاد مختلف‌ آن‌ از جلوه‌های‌ این‌ حضور است‌. چه‌همکاری‌ «طوعه‌» در کوفه‌ با نهضت‌ مسلم‌، چه‌ همراهی‌ همسران‌ برخی‌ شهدای‌ کربلا،چه‌ اعتراض‌ و انتقاد برخی‌ همسران‌ سپاه‌ کوفه‌ به‌ جنایت‌های‌ شوهرانشان‌، مثل‌«زن‌خولی‌».
ـ آموزش‌ صبر: روحیة‌ مقاومت‌ و تحمل‌ زنان‌ به‌ شهادت‌ها در کربلا، درس‌ دیگرنهضت‌ بود. اوج‌ این‌ صبوری‌ و پایداری‌ در رفتار و روحیات‌ «زینب‌ کبری‌» جلوه‌گر بود.
ـ پیام‌ رسانی‌: افشاگری‌های‌ زنان‌ و دختران‌ کاروان‌ کربلا، چه‌ در اسارت‌ و چه‌ دربازگشت‌ به‌ مدینه‌، نشانة‌ پاسداری‌ از خون‌ شهدا بود. بانوان‌ در خطبه‌ها و در گفت‌و گوهای‌پراکنده‌ خویش‌ که‌ به‌ تناسب‌ زمان‌ و مکان‌ بود، امویان‌ را نشانه‌ گرفتند.
حضور زنان‌ در همراهی‌ بعضی‌ انبیا و پیامبر خاتم‌ و نهضت‌ عظیم‌ عاشورا نشان‌می‌دهد که‌ این‌ حضور می‌تواند بار عاطفی‌ را در این‌ گونه‌ حرکت‌ها افزایش‌ دهد، ضمن‌این‌ که‌ در پیام‌ رسانی‌ در ادامه‌ حرکت‌ نیز مؤثر بوده‌اند.

پرستاری‌: رسیدگی‌ به‌ بیماران‌ و مداوای‌ مجروحان‌ از نقش‌های‌ دیگر زنان‌ درجبهه‌ها از جمله‌ عاشوراست‌. نقش‌ پرستاری‌ و مراقبت‌ حضرت‌ زینب‌ از امام‌ سجاد از این‌نمونه‌هاست‌.

مدیریت‌: بروز صحنه‌های‌ دشوار و بحرانی‌، استعداد افراد را شکوفا می‌سازد. نقش‌حضرت‌ زینب‌ در نهضت‌ عاشورا و سرپرستی‌ کاروان‌ اُسرا، درس‌ مدیریت‌ در شرایط‌بحران‌ را می‌آموزد. وی‌ مجموعة‌ بازمانده‌ را برای‌ اهداف‌ نهضت‌ هدایت‌ کرد و با هر اقدام‌خنثی‌ کنندة‌ نتایج‌ عاشورا از سوی‌ دشمن‌ مقابله‌ نمود و نقشة‌ ا´نان‌ را خنثی‌ کرد.

حفظ‌ ارزش‌ها:
 درس‌ دیگر زنان‌ قهرمان‌ در کربلا، حفظ‌ ارزش‌های‌ دینی‌ واعتراض‌ به‌ هتک‌ حُرمت‌ خاندان‌ نبوت‌ و رعایت‌ عفاف‌ و حجاب‌ در برابر چشم‌های‌ آلوده‌است‌. زنان‌ اهل‌بیت‌ با آن‌که‌ اسیر بودند و لباس‌ها و خیمه‌هایشان‌ غارت‌ شده‌ بود و با وضع‌نامطلوب‌ در معرض‌ دید تماشاچیان‌ بودند؛ اما اعتراض‌کنان‌ بر حفظ‌ عفاف‌ تأکیدمی‌کردند. ام‌ کلثوم‌ در کوفه‌ فریاد کشید: «آیا شرم‌ نمی‌کنید برای‌ تماشای‌ اهل‌بیت‌ پیامبرجمع‌ شده‌اید؟»
وقتی‌ هم‌ که‌ در کوفه‌ در خانه‌ای‌ بازداشت‌ بودند، زینب‌ اجازه‌ نداد جز کنیزان‌، کسی‌وارد خانه‌ شوند. در سخنرانی‌ خود در کاخ‌ یزید نیز به‌ شهر به‌ شهر گرداندن‌ بانوان‌اعتراض‌کرد.

تغییر ماهیت‌ اسارت‌: اسارت‌ را به‌ آزادی‌ بخشی‌ تبدیل‌ کردند و در قالب‌ اسارت‌ به‌اسیران‌ واقعی‌ درس‌ آزادگی‌ دادند.
ـ عمق‌ بخشیدن‌ به‌ بعد عاطفی‌ و تراژدیک‌ کربلا: گریه‌ها، شیون‌ها، عزاداری‌ برشهدا و تحریک‌ عواطف‌ مردم‌ به‌ ماجرای‌ کربلا عمق‌ بخشید و بر احساسات‌ نیز تأثیرگذاشت‌ و از این‌ رهگذر ماندگارتر شد.



زنان‌ نهضت‌ عاشورا

زنانی‌ که‌ در نهضت‌ عاشورا و در صحنه‌های‌ گوناگون‌ آن‌ شرکت‌ داشتند،عبارت‌انداز:

ـ زینب‌ کبری‌:
زینب‌ از زنان‌ کربلاست‌ که‌ به‌ «ام‌ المصائب‌» معروف‌ است‌. او به‌برادرش‌ علاقة‌ بسیار داشت‌ و شوهرش‌ یکی‌ از متمولین‌ عرب‌ بود. بردباریش‌ مانند امام‌حسن‌ و شجاعتش‌ مانند امام‌ حسین‌ بود.
همانا جبرئیل‌ که‌ به‌ پیامبر پیام‌ آورد که‌ نام‌ این‌ دختر را زینب‌ بگذار، گریان‌ گردید.وقتی‌ پیامبر سبب‌ گریه‌ را پرسید، عرض‌ کرد: این‌ دختر از آغاز زندگی‌ تا پایان‌ روزگارناپایدار، بی‌ رنج‌ نخواهد زیست‌. گاهی‌ به‌ درد مصیبت‌ تو مبتلا و گاهی‌ در غم‌ پدر و زمانی‌به‌ دردِ فراق‌ برادرش‌ حسن‌ دچار خواهد بود. افزون‌بر ا´ن‌ به‌ مصائب‌ کربلا و نوائب‌ دشت‌نینوا گرفتار می‌شود و چندان‌ که‌ مویش‌ سفید و قامتش‌ تا خواهد شد. آن‌ وقت‌ فاطمه‌عرض‌ کرد: «یا ابتاه‌، چه‌ ثواب‌ دارد آن‌ کس‌ که‌ بر دخترم‌ زینب‌ گریه‌ کند؟» پیامبر فرمود:«ثواب‌ او مثل‌ ثواب‌ کسی‌ است‌ که‌ بر برادرش‌ حسین‌ گریه‌ کند» گویند زینب‌ در زناشویی‌ باعبدالله‌ شرط‌ کرده‌ بود که‌ من‌ به‌ برادرم‌ حسین‌ علاقمندم‌ و باید همه‌ روزه‌ مرا اجازه‌فرمایی‌ حسین‌ام‌ را زیارت‌ کنم‌ و بر این‌ منوال‌ بود تا حسین‌ مدفون‌ شد.

ام‌ّ وهب‌: ام‌ وهب‌ زنی‌ مسیحی‌ بود که‌ در دوران‌ امام‌ حسین‌ مسلمان‌ شد. او زوجة‌عبدالله‌ بن‌ عمیر کلبی‌ بود و با همسرش‌ از کوفه‌ آمدند و به‌ سیدالشهدا ملحق‌ شدند. ام‌وهب‌ با عمود خیمه‌ به‌ میدان‌ جنگ‌ رفته‌ بود و تا حسین‌ (ع) او را به‌ خیمه‌ برنگرداند، به‌حرف‌ شوهر نبود. چون‌ روز عاشورا پیش‌ آمد، ما در وهب‌ او را تحریض‌ به‌ جهاد نمود. وهب‌17 روز بود که‌ عروسی‌ کرده‌ بود و هنگام‌ عزیمت‌ به‌ کربلا زوجه‌اش‌ به‌ او گفت‌: تو را به‌ خداقسم‌ که‌ مرا در این‌ صحرا بیوه‌ مگذار و جان‌ خویش‌ پاس‌ بدار. مادر وهب‌ گفت‌: ای‌ فرزندسخن‌ زن‌ را از پس‌ گوش‌ گذار که‌ بی‌ رضای‌ حسین‌ و رضای‌ من‌ از شفاعت‌ جدش‌بهره‌ای‌ نخواهی‌ برد. لاجرم‌ زن‌ وهب‌ گفت‌: باشد که‌ چون‌ در راه‌ پسر پیغمبر شهید شوی‌ ودر بهشت‌ برین‌ جای‌ کنی‌ و با حورالعین‌ همنشینی‌ نمایی‌، مرا فراموش‌ فرمایی‌. واجب‌است‌ که‌ در حضور امام‌ با من‌ عهد استوار نمایی‌ که‌ در بهشت‌ جدا از من‌ اقامت‌ ننمایی‌.سپس‌ هردو خدمت‌ حضرت‌ حاضر شدند و حسین‌ چون‌ این‌ را شنید سخت‌ بگریست‌ ومسئلت‌ او را به‌ اجابت‌ مقرون‌ داشت‌ و آن‌ زن‌ را مطمئن‌ خاطر ساخت‌.
بنابر روایت‌ صدوق‌ در امالی‌، وهب‌ عمود خیمه‌ را کند و هفت‌ یا هشت‌ نفر را کشت‌.بعد اسیر شد و عمربن‌ سعد گفت‌: سرش‌ را جدا کردند و به‌ جانب‌ لشکر حسین‌ انداختند.مادرش‌ شمشیر وهب‌ را گرفت‌ و مبارزت‌ کرد. امام‌ حسین‌ فرمود: بنشین‌ مادر وهب‌، خداجهاد را از زنان‌ برداشت‌، تو و پسر تو در بهشت‌ می‌باشید با جد من‌.
مادر وهب‌ عمود خیمه‌ را برداشت‌ و دو ن فر را کشت‌ و امام‌ حسین‌ او را برگرداند.زوجة‌ وهب‌ رفت‌ که‌ خون‌ از روی‌ آن‌ سرپاک‌ کند. پس‌ شمر او را دید. به‌ غلام‌ خود امر کردکه‌ عمودی‌ بر سر او زد. پس‌ سرش‌ شکست‌ و کشته‌ شد و او اول‌ زنی‌ بود که‌ در لشکر امام‌حسین‌ کشته‌ شد.

ـ ام‌ّ البنین‌:
فاطمه‌ بنت‌ حزام‌ ملقب‌ به‌ ام‌البنین‌ مادر قمر بنی‌ هاشم‌ بود که‌ اگر چه‌در زمین‌ کربلا حاضر نبود، اما چهار جوان‌ او در رکاب‌ حسین‌ شهید شدند و او از ناله‌ و گریه‌آرام‌ نشد تا به‌ جوار حق‌ پیوست‌.
وقتی‌ خبر شهادت‌ فرزندانش‌ در مدینه‌ به‌ ام‌ البنین‌ رسید، گفت‌: «از امام‌ حسین‌مرا خبر دهید. فرزندانم‌ و آنچه‌ زیر آسمان‌ کبود است‌، فدای‌ حسین‌ باد. چرا ابتدا از حال‌حضرت‌ ابی‌ عبدالله‌ مرا مطلع‌ نمی‌سازید؟»
این‌ شدت‌ علاقه‌ به‌ امام‌، تنها دلیل‌ کوچک‌ شمردن‌ شهادت‌ فرزندان‌ خود در برابرشهادت‌ امام‌ حسین‌ بود.

ـ فاطمه‌ کبری‌:
فاطمه‌ کبری‌ (دختر امام‌ حسین‌) در علم‌، عبادت‌ و معنویت‌ مقام‌بالایی‌ داشت‌ و از زنان‌ مجاهد و نمونه‌ محسوب‌ می‌شد. ایشان‌ همراه‌ همسرش‌، حسن‌مثنی‌ (فرزند امام‌ حسن‌) در کربلا حضوری‌ فعال‌ داشت‌ و شاهد مصائب‌ دردناک‌ عاشورابود.
هنگام‌ هجوم‌ وحشیانة‌ امویان‌ به‌ خیمه‌ها، فاطمه‌ مورد هجوم‌ و غارت‌ قرار می‌گیردو گوشواره‌هایش‌ را وحشیانه‌ از گوشش‌ درمی‌آورند. این‌ سختی‌ و شکنجه‌ نتوانست‌ ازروحیة‌ قوی‌ و شجاعت‌ کم‌ نظیر فاطمه‌ بکاهد. او دختر حسین‌ و برادرزادة‌ زینب‌ است‌. اوپیام‌رسان‌ عاشوراست‌ و باید همچون‌ دختر علی‌ پایه‌های‌ کاخ‌ ستمگران‌ را درهم‌ فروریزد. از این‌ رو در مرکزقدرت‌ عبیدالله‌ (کوفه‌) با خطبه‌ای‌ غرّا ستم‌ بنی‌ امیه‌ را افشا می‌کندو به‌ دنیاپرستان‌ می‌فهماند که‌ خون‌ حسین‌ در رگ‌های‌ فاطمه‌اش‌ جوشان‌ است‌. پس‌ ازعاشورا ولید بن‌ عبدالملک‌، مروان‌، همسر فاطمه‌ را مسموم‌ و شهید کرد و فاطمه‌ که‌ شدیداًبه‌ همسرش‌ وفادار بود، روی‌ قبر شوهرش‌ خیمه‌ای‌ برپا می‌کند و به‌ مدت‌ یکسال‌سوگواری‌ می‌کند.

دلهم‌: یکی‌ از کسانی‌ که‌ امام‌ حسین‌ از وی‌ دعوت‌ کرد، «زهیر بن‌ قین‌» است‌؛ زهیراز کسانی‌ بود که‌ احتیاج‌ داشت‌، دیگران‌ استعداد پاکی‌ و حق‌ طلبی‌ و فداکاری‌ را دروجودش‌ روشن‌ کنند. نخستین‌ گام‌ را امام‌ حسین‌ در این‌ راه‌ برداشت‌. گام‌ دوم‌ را همسرزهیر، «دلهم‌» برداشت‌. هنگامی‌که‌ (زهیر) از مضمون‌ دعوت‌ سیدالشهدا آگاهی‌ یافت‌،استقبال‌ نکرد. بلکه‌ قیافة‌ او نشان‌ می‌داد که‌ چندان‌ میلی‌ به‌ رفتن‌ به‌ کربلا ندارد. به‌خصوص‌ که‌ امام‌ حسین‌ از وی‌ خواسته‌ بود که‌ کسانش‌ را نیز برای‌ پیوستن‌ به‌ لشکر، همراه‌خویش‌ ببرد. از همین‌جا دلهم‌ برنامة‌ خود را آغاز کرد. او به‌ منظور تشویق‌ زهیر، چنین‌گفت‌: «سبحان‌ الله‌! فرزند رسول‌ خدا از تو دعوت‌ می‌کند که‌ به‌ یاری‌اش‌ بشتابی‌. اما تو درقبول‌ دعوت‌ او تردید به‌ دل‌ راه‌ می‌دهی‌! چه‌ می‌شود که‌ سخنش‌ را بشنوی‌ و هرچه‌ زودترخود را به‌ او برسانی‌!»
زهیر به‌ تشویق‌ این‌ بانوی‌ قهرمان‌، در سپاه‌ امام‌ حسین‌ با شور و اخلاص‌ جنگید ومیمنة‌ سپاه‌ را برعهده‌ گرفت‌. سرانجام‌ پس‌ از کشتن‌ 120 نفر، به‌ شهادت‌ رسید.
دلهم‌، کفنی‌ به‌ غلام‌ زهیر داد که‌ برو آقای‌ خود را کفن‌ کن‌. غلام‌ که‌ به‌ قتلگاه‌ رسیدو بدن‌ امام‌ حسین‌ را برهنه‌ دید، با خود گفت‌ بدن‌ آقای‌ خود را کفن‌ کنم‌ و بدن‌ امام‌ حسین‌برهنه‌ بماند؟ هرگز چنین‌ کاری‌ نکنم‌. سپس‌ کفن‌ را بر حسین‌ پوشانید و برای‌ زهیر کفن‌دیگری‌ تهیه‌ کرد.

ـ شهر بانو:
شهربانو زنی‌ از نژاد ایرانی‌ و همسر امام‌ حسین‌ بود. او یکی‌ از بانوان‌دشت‌ کربلاست‌ که‌ کودکش‌ در دشت‌ کربلا به‌ دست‌ «هانی‌ بن‌ ثبیت‌» شهید شد. گفته‌اندکه‌ در کربلا طفلی‌ از سراپرده‌ برون‌ شد و از وحشت‌ و حیرت‌ به‌ راست‌ نظر کرد. به‌ ناگاه‌سنگین‌ دلی‌ به‌ نام‌ هانی‌ بن‌ ثبیت‌ او را شهید نمود و گفته‌اند که‌ در وقت‌ شهادت‌، مادرش‌شهربانو ایستاده‌ و یارای‌ سخن‌ گفتن‌ و توان‌ حرکت‌ کردن‌ نداشت‌ و مخفی‌ نماند این‌شهربانو غیر از مادر امام‌ زین‌ العابدین‌ است‌.

ـ ام‌ّ خلف‌:
ام‌ّ خلف‌ زوجة‌ مسلم‌ بن‌ عوسجه‌ بود. گویند چون‌ پسر مسلم‌، پدر راشهید دید مانند شیر شرزه‌ بردمید و خواست‌ به‌ میدان‌ جنگ‌ برود. امام‌ حسین‌ فرمود: «ای‌جوان‌ پدرت‌ شهید شد تو نیز اگر شهید شوی‌ مادرت‌ چه‌ کند؟» پسر مسلم‌ خواست‌ طریق‌مراجعت‌ سپارد که‌ مادرش‌ شتاب‌ زده‌ راه‌ برگرفت‌ و گفت‌: «ای‌ پسر، سلامت‌ نفس‌ را برنصرت‌ پسر پیامبر اختیار می‌کنی‌؟ هرگز از تو رضا نخواهم‌ شد و هنگامی‌ که‌ پسر به‌شهادت‌ رسید، مادر همی‌ فریاد کرد: ای‌ پسر شاد باش‌ که‌ هم‌ اکنون‌ از دستان‌ ساقی‌ کوثرسیراب‌ خواهی‌ شد.»

ـ رباب‌:
او دختر امرءالقیس‌، شاعر بزرگ‌ عرب‌ و همسر سیدالشهداست‌. دارای‌ دوفرزند بود، یکی‌ سکینه‌ ـ عقیلة‌ قریش‌ ـ و دیگری‌ عبدالله‌ ـ که‌ روز عاشورا در سنین‌شیرخوارگی‌ در برابر چشمان‌ حسرت‌ زدة‌ مادر کشته‌ شد ـ به‌ دنبال‌ واقعة‌ کربلا، راه‌ اسیری‌شام‌ را پیش‌ گرفت‌ و سرانجام‌ به‌ اتفاق‌ بازماندگان‌ مصیبت‌ زدة‌ حسین‌، به‌ مدینه‌ برگشت‌.
پس‌ از مراجعت‌، اشراف‌ قریش‌ به‌ خواستگاری‌ او آمدند؛ لکن‌ همه‌ را جواب‌ گفت‌.در مدینه‌ هرگز به‌ زیر سقف‌ نرفت‌ و همچنان‌ به‌ یاد همسر گرامی‌ و فرزند دلبندش‌ سوخت‌و گداخت‌ تا در گذشت‌. برخی‌ گفته‌اند: یکسال‌ بر کنار قبر حسین‌ عزاداری‌ کرد، سپس‌ به‌مدینه‌ بازگشت‌.
رباب‌ یکی‌ از شایسته‌ترین‌ زنان‌ عصر خویش‌ است‌. مرگ‌ پرافتخار او یک‌ سال‌بعد از واقعة‌ کربلا اتفاق‌ افتاد.
هنگامی‌ که‌ در شام‌ بود، سر حسین‌ را برداشت‌ و در آغوش‌ گرفت‌ و گفت‌: «ای‌حسین‌ عزیزم‌، هرگز تو را که‌ در زیر نیزه‌های‌ دشمن‌ از پای‌ درآمدی‌، فراموش‌ نمی‌کنم‌. اورا در کربلا به‌ خاک‌ و خون‌ کشیدند. خداوند کربلا را آب‌ ندهد».

ـ اُم‌ّ عمرو:
ام‌ عمرو بن‌ جناده‌ از دیگر زنان‌ کربلا بود که‌ پسرش‌ را به‌ میدان‌ جنگ‌فرستاد تا شربت‌ شهادت‌ بنوشد و هنگامی‌ که‌ سرپسرش‌ را به‌ لشکرگاه‌ امام‌ حسین‌انداختند، آن‌ را به‌ سینه‌ چسبانید و بوسید و گفت‌: «احسنت‌ ای‌ پسر من‌ و ای‌ مایة‌ روشنی‌چشم‌ من‌!» سپس‌ سر را با تمام‌ غضب‌ به‌ سوی‌ دشمن‌ پرتاب‌ کرد. آن‌گاه‌ عمود خیمه‌ رابرگرفت‌ و بر لشکر ابن‌ سعد حمله‌ برد و دو تن‌ را کشت‌ و به‌ فرمان‌ امام‌ حسین‌ بازگشت‌.
ـ فکهیه‌ زوجه‌ عبدالله‌ بن‌ اریقط‌: فکهیه‌، همسر عبدالله‌ بن‌ اریقط‌ بود که‌ برای‌ اوپسری‌ آورد و او را قارب‌ نامید که‌ در کربلا شهادت‌ یافت‌ و مادرش‌ نیز با رباب‌ همراه‌ دیگراسیران‌ به‌ شام‌ رفت‌.

ـ ام‌ّ اسحاق‌:
ام‌ّ اسحاق‌ دختر طلحه‌ بن‌ عبیدالله‌ و همسر امام‌ حسن‌ مجتبی‌ بود وپسرانش‌ حسین‌ بن‌ حسن‌ و طلحه‌ بن‌ حسن‌ در کربلا حضور داشتند.

ـام‌ّ کلثوم‌:
ام‌ کلثوم‌ دختر علی‌ بن‌ ابی‌طالب‌، همسر مسلم‌ بن‌ عقیل‌ و مادر عبدالله‌و محمد دو طفل‌ مسلم‌ بود که‌ همگی‌ در زمین‌ کربلا حاضر بودند. گویند هنگامی‌ که‌ خبرقتل‌ مسلم‌ به‌ حضرت‌ امام‌ حسین‌ رسید، حمیده‌ دختر مسلم‌ را طلبید و دست‌ نوازش‌ برسر او کشید.

ام‌ الثغر:
ام‌ الثغر دختر عمرو همسر عقیل‌ بن‌ ابیطالب‌ بود و جعفر بن‌ عقیل‌ از اومتولد گردید که‌ هر سه‌ در سرزمین‌ کربلا حضور داشتند.

ام‌ کلثوم‌: دختر عبدالله‌ بن‌ جعفر الطیار و دختر زینب‌ است‌ که‌ با قاسم‌ بن‌ محمدبن‌ جعفر بن‌ ابی‌ طالب‌ ازدواج‌ کرد. و از دیگر زنان‌ کربلاست‌.

ـ فاطمه‌ صغری‌:
فاطمه‌ صغری‌ بنت‌ الحسین‌، دختری‌ کوچک‌ بود که‌ به‌ سندتاریخ‌، چون‌ حسین‌ را شهید کردند و فاطمه‌ از شهادت‌ پدر آگاه‌ شد، به‌ زاری‌ و سوگواری‌پرداخت‌.

ـ لیلی‌ بنت‌ مسعود:
لیلی‌ دختر مسعود، بانوی‌ حرم‌ امیرالمؤمنین‌ بود که‌ پسرش‌عبدالله‌ اصغر در رکاب‌ سیدالشهدا شهید شد.

پیام‌ رسانی‌ زینب‌
وقتی‌ امام‌ حسین‌ از مدینه‌ به‌ مکه‌ و از آن‌جا به‌ کربلا آمد، زینب‌ همراه‌ برادرش‌ بودو در واقع‌ سرپرست‌ بانوان‌ و کودکان‌ بود و تا آخرین‌ توان‌ در این‌ سفر به‌ برادر و نهضت‌برادرش‌ کمک‌ کرد. با این‌که‌ در سن‌ 55 سالگی‌ بود، بزرگترین‌ و سخت‌ترین‌ مصائب‌ را درراه‌ به‌ ثمر رساندن‌ اهداف‌ عالیه‌ برادرش‌ امام‌ حسین‌ تحمل‌ نمود. بانوان‌ حرم‌، به‌ خصوص‌خواهرش‌ ام‌ کلثوم‌ و دختر برادرش‌ سکینه‌ و همسر برادرش‌ رباب‌ نیز کمال‌ تحمل‌ واستقامت‌ را کردند.
زینب‌ دو فرزندش‌ محمد و عون‌ را با خود به‌ کربلا آورده‌ بود و این‌ دو نوجوان‌ در راه‌حسین‌ به‌ شهادت‌ رسیدند. چون‌ کوهی‌ استوار در برابر حوادث‌، ایستادگی‌ کرد. اگر گریه‌می‌کرد، گریه‌اش‌ فریاد بر ضد ظلم‌ بود. فریاد بیداری‌ بود.
او پیام‌آور خون‌ شهیدان‌ بود، وگرنه‌ به‌ ابن‌ زیاد نمی‌گفت‌: «جز زیبایی‌ و سعادت‌،چیز دیگری‌ ندیدم‌». او حتی‌ وقتی‌ به‌ مدینه‌ بازگشت‌، در هر فرصتی‌ پیام‌ شهیدان‌ کربلا رابه‌ مردم‌ می‌رساند.
در عصر روز یازدهم‌ (محرّم‌) که‌ اسرا را آوردند، وقتی‌ به‌ قتلگاه‌ رسیدند، همه‌ بی‌اختیار خودشان‌ را از روی‌ مرکب‌ها به‌ روی‌ زمین‌ انداختند. زینب‌ خودش‌ را به‌ بدن‌ مقدس‌ابا عبدالله‌ می‌رساند و آن‌ را به‌ وضعی‌ دلخراش‌ می‌بیند. بدنی‌ بی‌ سر و لباس‌. آن‌چنان‌ ناله‌کرد که‌ اشک‌ دشمن‌ جاری‌ شد.
مجلس‌ عزای‌ حسین‌ را برای‌ اولین‌ بار زینب‌ ساخت‌، ولی‌ در عین‌ حال‌ از وظایف‌خودش‌ غافل‌ نیست‌. پرستاری‌ زین‌ العابدین‌ به‌ عهدة‌ اوست‌. نگاه‌ کرد به‌ زین‌ العابدین‌،دید حضرت‌ که‌ چشمش‌ به‌ این‌ وضع‌ افتاده‌، آن‌ چنان‌ ناراحت‌ است‌، گویی‌ می‌خواهد قالب‌تهی‌ کند. فوراً بدن‌ ابا عبدالله‌ را رها کرد و آمد سراغ‌ امام‌ زین‌العابدین‌: «پسر برادر! چرا تورا در حالی‌ می‌بینم‌ که‌ می‌خواهد روح‌ از بدنت‌ پرواز کند؟» امام‌ فرمود: «عمه‌ جان‌! چطورمی‌توانم‌ بدن‌ های‌ عزیزان‌ خودمان‌ را ببینم‌ و ناراحت‌ نباشم‌؟» زینب‌ در همین‌ شرایط‌شروع‌ می‌کند به‌ تسلیت‌ خاطردادن‌ به‌ امام‌.
آینده‌ این‌جا کعبة‌ اهل‌ خلوص‌ خواهد بود. زینب‌ برای‌ امام‌ زین‌العابدین‌روایت‌می‌کند.
روز دوازدهم‌ (محرّم‌) اسرا با طبل‌ و شیپور وارد کوفه‌ شدند و سرهای‌ مقدس‌ را به‌استقبال‌ آنها بردند. در یک‌ موقع‌ خاصی‌ زینب‌ موقعیت‌ را تشخیص‌ می‌دهد و اشاره‌ کرد،عبارت‌ تاریخ‌ این‌ است‌: «وَقد او مات‌ الی‌ الناس‌ ان‌ اسکتوا فارتدّت‌ الانفاس‌ و سکنت‌الاجراس‌؛ یعنی‌ در آن‌ هیاهو و قلقله‌ که‌ اگر هلهله‌ می‌کردند صدایش‌ به‌ جایی‌ نمی‌رسید،گویی‌ نفس‌ها در سینه‌ حبس‌ شد و صدای‌ زنگ‌ها و هیاهو خاموش‌ شد، مرکب‌ها هم‌ایستادند.» در کوفه‌ 20 سال‌ پیش‌ علی‌ خلیفه‌ بود. هنوز در میان‌ مردم‌ خطبه‌ خواندن‌ علی‌ضرب‌ المثل‌ بود. راوی‌ گوید: گویی‌ علی‌ زنده‌ شده‌ و سخن‌ او از دهان‌ زینب‌ می‌ریزد.
زینب‌ در کوفه‌ خطبه‌ای‌ قرائت‌ نمود: «ای‌ اهل‌ کوفه‌ قبیح‌ باد روهای‌ شما، چه‌ پیش‌آمد شما را که‌ از نصرت‌ حسین‌ دست‌ برداشتید تا این‌که‌ او را شهید کردید و اموال‌ او راغارت‌ کردید؟ اف‌ بر شما، آیا می‌دانید خون‌ طاهری‌ را ریختید و کسی‌ را کشتید که‌ بهتر ازهمه‌ جهانیان‌ بود؟ مادرهایتان‌ به‌ عزایتان‌ بنشینند که‌ به‌ زودی‌ جزا خواهید شد به‌ آتشی‌که‌ خاموش‌ شدنی‌ ندارد. من‌ تا زنده‌ هستم‌ بر برادرم‌ می‌گریم‌ و بعد از این‌، چشم‌هایم‌ به‌اشکی‌ که‌ چون‌ سیل‌ جاری‌ به‌ صورت‌ متراکم‌ می‌باشد، خشک‌ نخواهد شد.» سپس‌ بانگ‌بر اهل‌ کوفه‌ زد: «صدقه‌ بر ما اهل‌ بیت‌ روا نیست‌. ای‌ اهل‌ کوفه‌ مردان‌ شما، مردان‌ ما رامی‌کشند و زنان‌ شما بر ما گریه‌ می‌کنند. فردای‌ قیامت‌ خداوند متعال‌ میان‌ ما و شما حکم‌خواهد فرمود».
این‌ سخنان‌ که‌ با عبارت‌های‌ شیوا از دلی‌ سوخته‌ برمی‌آید، همه‌ را دگرگون‌ کرد به‌گونه‌ای‌ که‌ شنوندگان‌ دست‌ها را بر دهان‌ نهاده‌ و دریغ‌ می‌خوردند. واکنش‌ مردم‌ کوفه‌چنان‌ بود که‌ راوی‌ می‌گوید: به‌ خدا قسم‌ مردم‌ کوفه‌ را در آن‌ روز دیدم‌ که‌ بهت‌ زده‌ اشک‌می‌ریختند و از شدت‌ اندوه‌، دست‌ها را بر دهان‌ گرفته‌ و انگشتان‌ خود را می‌گزیدند.
ویژگی‌های‌ زینب‌ در ماجرای‌ کربلا بسیار است‌. مهم‌ترین‌ ویژگی‌های‌ او رامی‌توان‌ در سه‌ موضوع‌ زیر خلاصه‌ نمود:

تا برادرش‌ امام‌ حسین‌ بود، یگانه‌ حامی‌ او بود و بعد از او از حجت‌ خدا امام‌سجاد، حمایت‌ کرد و در چندین‌ مورد نگذاشت‌ او را به‌ قتل‌ برسانند و خود را سپر او کرد.

2ـ او سرپرست‌ یتیمان‌ و بانوان‌ بی‌سرپرست‌ بود و تا آخرین‌ لحظه‌ از آنها حمایت‌کرد. حتی‌ جیرة‌ آب‌ خود را برای‌ کودکان‌ می‌گذاشت‌ و در عین‌ حال‌ نماز شبش‌ترک‌نمی‌شد.

3ـ او پیام‌آور خون‌ شهیدان‌ بود. در کوفه‌ و شام‌ و مدینه‌ و و هرجایی‌ که‌ فرصت‌ به‌دست‌ می‌آورد از شهیدان‌ و آرمان‌های‌ مقدس‌ آنها می‌گفت‌ و هدف‌ قیام‌ امام‌ حسین‌ رامشخص‌ می‌کرد و مردم‌ را بیدار می‌نمود. خطبة‌ غرّای‌ او در کوفه‌ و شام‌ عجیب‌ صدا کرد.یزید را به‌ لرزه‌ انداخت‌ و او را با کوبنده‌ترین‌ مطالب‌ در برابر جمعیت‌ محکوم‌ ساخت‌، به‌طوری‌ که‌ او در ظاهر اظهار پشیمانی‌ کرد و جنایت‌ را بر گردن‌ عبیدالله‌ بن‌ زیادمی‌انداخت‌. 

زهرا آراس
۲۷مهر

‫راز اشک بر امام حسین‬‎ ile ilgili görsel sonucu

امام مهدی (عج) اولین آیه سوره مریم را به امام حسین (ع) تأویل نموده است . سعد بن عبدالله قمی گوید : به امام عصر عرض کردم : ای فرزند رسول خدا ! تأویل آیه « کهیعص» چیست؟ فرمود: « این حروف از اخبار غیبی است که خداوند زکریا را از آن مطلع کرده و سپس داستان آن را به حضرت محمد (ع) باز گفته است » .

زکریا از پروردگارش در خواست کرد که نام پنج تن مقدس را به وی بیاموزد . خداوند ، جبرئیل را بر او فرو فرستاد و آن اسامی پاک را به او آموخت. زکریا (ع) چون نام های محمد، علی، فاطمه و حسن (علیهم السلام) را یاد می کرد ، اندوهش برطرف می شد و گرفتاریش از بین می رفت و چون حسین (ع) را یاد می کرد، بغض و غصه ، گلویش را می گرفت و می گریست و مبهوت می شد . روزی گفت: بارالها چرا وقتی آن چهار نفر را یاد می کنم، آرامش می یابم و اندوهم برطرف می شود، اما وقتی حسین (ع) را یاد می کنم ، اشکم جاری می شود و ناله ام بلند می شود ؟ خدای تعالی او را از این داستان آگاه کرد و فرمود: « کهیعص» ؛ «کاف»اسم کربلا، « هاء» رمز شهادت عترت طاهره است ، و « یاء» نام یزید قاتل حسین (ع)، « عین» اشاره به عطش  و« صاد» نشان صبر او است.

 زکریا (ع) چون این مطلب را شنید نالان و غمین شد . او گریه و ناله سر می داد و چنین نوحه گفت: بارالها از مصیبتی که برای فرزند بهترین خلایق خود تقدیر کرده ای دردمندم . خدایا آیا جامه این مصیبت را بر تن علی (ع) و فاطمه (س) می پوشانی؟! آیا این غم را بر ساحت آنان فرود می آوری؟ بعد از آن گفت : بارالها ! فرزندی به من عطا کن تا در پیری چشمم به او روشن شود و او را وارث و وصی من قرار ده ، آنگاه مرا دردمند او گردان؛ هم چنان که حبیبت محمد(ص) را دردمند فرزندش گرداندی .

خداوند حضرت یحیی (ع) را به او بخشید و او را دردمند وی ساخت. لذا بین امام حسین (ع) و حضرت یحیی نیز شباهت هایی وجود دارد ؛ مانند اینکه هر دو شش ماهه به دنیا آمدند و نحوه شهادت هم شبیه به هم دیگر است ، یعنی شقی ترین فرد سر مقدس آنان را از تن جدا نمود و برای فرد ناپاکی هدیه فرستاد و او نیز سر مقدس را داخل طشت طلا گذاشت.

یک آیه ، دو نشانه

در قرآن آیاتی وجود دارد که به سومین امام و نیز آخرین امام تأویل شده است :

وَلاَ تَقْتُلُوا النَّفْسَ الَّتِی حَرَّمَ اللَّهُ إِلَّا بِالْحَقِّ وَ مَن قُتِلَ مُظْلُوماً فَقَدْ جَعَلْنَا لِوَلِیِّهِ سُلْطَاناً فَلا یُسْرِف فِی الْقَتْلِ إِنَّهُ  کَانَ مَنصُوراً[1]

«  کسی را که خداوند خونش را حرام شمرده، به قتل نرسانید مگر به حق و آن کسی که مظلوم کشته شده ، برای ولیش سلطه ( حق قصاص) قرار دادیم، اما در قتل اسراف نکند؛ چرا که مورد حمایت است».

در تأویل این آیه شریفه به امام حسین (ع) و امام مهدی (عج) شش رویات وارد شده است.[2] مانند روایت امام رضا (ع) که فرمودند : این آیه درباره امام حسین و مهدی (عج) نازل شده است .

                            محمد رضا فؤادیان . خانه خوبان ، شماره 38، دی ماه 1390

 

.



[1]. اسراء ، 33

[2]. .بحار الأنوار ج‏44 ؛ ص218

 

زهرا آراس
۲۷مهر

‫کربلا از تو رنگ عشق گرفت‬‎ ile ilgili görsel sonucu

مریم مایلی زرین

تقدیم به زینب کبری (ع)

کاروان رفت و موج موج سکوت، بر لب تشنه خیز صحرا ماند

آه، از آن خیمه های سوخته دل، شانه هایی تکیده ، تنها ماند

کاروان رفت و دشت خالی شد، نیزه ها  سربه سر ستاره شدند

آفتاب از کنار ماه گذشت، دست هایی بریده بر جا ماند

هیچ کس جز صدای زخمی تو ، آسمان راه کوچه ها  نکشید

هیچ کس با تو هم بهانه نشد، جز نگاهی که پشت پا ماند

ای علی گون، خدای صبر، مگر شانه هایت چقد طاقت داشت؟

کوفه کوفه کشید زخم زبان، لب به لب زخم دید و بر پا ماند

آه، این وسعت نشسته بر خون! کربلا از تو رنگ عشق گرفت

از تو، توفان به ارث برد جنون، از تو دریا همیشه دریا ماند

شب به شب در سکوت ویرانه، آسمان خیمه بر نگاهت زد

بر روی دامنت گذاشت زمین، معجرت تکیه گاه شب ها ماند

دست های بلند عباست ، علم و مشک تشنه می خواهد

آه دریاب حسرتی را که در نگاه صبور سقا ماند


بایدها و نبایدهای روضه های خانگی

اشاره

ماه های محرم و صفر ، با تمام اندوه و ماتمی که دارند، فرصتی هستند برای اظهار دوستی با پیامبر و خانواده آن حضرت که سلام و درود خداوند و فرشتگان بر آنان باد ، و میدانی برای نورانی ساختن زندگی با نام و یاد حضرات و اثبات شیفتگی با برگزاری مجالس خانگی. این اقدام پسندیده ، پیشینه ای طولانی دارد و خود بستری بوده برای پرورش انسان هایی بزرگ که آزادی و آزادگی را در چنین کلاس هایی آموخته و آن را در جامعه ای بزرگتر اجرایی کرده اند.

روضه های خانگی صرف نظر از فضیلت ها و ارزش معنوی سرشاری که دارند ، ممکن است دستخوش آسیب هایی گردد که آشنایی با آنها، گامی است برای پیشگیری مؤثر و بهره وری از این نفحه معنوی در منازلی که خیمه های اهل بیت در آنها اقامه شده اند.


آثار و برکات روضه در منزل

یکی از برکات نام و یاد معصومان در خانه هایی که در آن زندگی می کنیم ، ایجاد فضای معنوی است. خانه ای که در آن نام بهترین انسان ها برده می شود و با شادی و غم آنها رنگ و بویی متفاوت می گیرد، به دست فرشتگان بیمه می شود و شمیم خوش معنویت سراسر آن را فرا می گیرد . چنین خانه ای فرودگاه هدایای الهی می گردد و اهل آن خانه در سایه محبت به اهل بیت (ع) به یکدیگر مهروزی بیشتری خواهند یافت. وجود یک عشق برتر ، بسان چراغ راهی خواهد بود تا عشق های زمینی ماهم جاودانه گردد و زندگی معنایی تازه به خود بگیرد. در چنین منزلی، کودکان هم با نقش هایی که در برگزاری و پذیرایی از مهمانان دارند، خود را گامی نزدیک تر به خوبانی می دانند که برای آنها محیط زندگی شان را آراسته اند . همچنین با الهام از فضای معنوی و علمی ایجاد شده در چنین خیمه هایی، سطح آگاهی مخاطبان در هر گروه سنی که باشند ، ارتقا یافته و زمینه را برای پرسشگری و تحقیق پس از آن فراهم می کند. در جنبه رفتاری هم، ایجاد سنخیت بین اهل منزل با پیشوایانی که به نام آنها مجلس به پا شده، امری مبارک است.


بایدها و نبایدها

روضه های خانگی، با تمام آثار آسمانی و زمینی اش ، مانند هر کار نیک دیگری از آسیب ها در امان نیست و چه بسا به دلیل اثر گذاری بالایی که در بین مخاطبان دارد و استقبال فراوانی که از این جنس مراسم می شود ، دستخوش برخی از اشتباهات گردد که به برخی از آنها اشاره می شود:


1. افراط ،آفت دین

یکی از آسیب های فراروی مجالس خانگی ، زیاده روی در این زمینه است. خانواده هایی هستند که با وجود مشکلات فراوان ، جلسات زیادی را به این امر  اختصاص می دهند ، عده ای از خانم های برگزار کننده با تعیین روزهایی با عدد خاص مانند چهارده روز ، ده روز و مانند آن ، عرصه را برای دیگر اعضای خانه تنگ کرده و به محض روبرو شدن با کوچک ترین انتقادی، آنها را به دور شدن از مکتب اهل بیت (ع) متهم می سازند . شاید شما خانواده هایی را دیده باشید که به دلیل جلسات طولانی یا مکرر ، شوهر و پسران برای مدت طولانی از خانه بیرون می شدند و حتی فرزندان نوجوان ساعت ها در کوچه و خیابان پرسه می زدند و در معرض آسیب های اجتماعی قرار می گرفتند . طولانی شدن هر جلسه هم در نوع خودش آسیب شمرده می شود. و اسباب ناراحتی شرکت کنندگان و دیگر افراد را فراهم می کند. این روش برگزاری، چنانچه بدون رضایت همسر باشد یا موجب اذیت همسایگان شود. حتی ممنوعیت شرعی و فقهی هم خواهد داشت؛ یعنی نه تنها پاداشی نصیب برگزار کننده نمی شود، بلکه به معصیت هم آلوده شده است.


2. استفاده از سخنرانان غیر متخصص

گرم کردن مجلس با صدا و نوا و یا استفاده از سخنرانان و مداحانی که برای ایجاد حس در مجلس به هر مطلب و سبکی چنگ می اندازند ، یکی از آسیب هاست. به دلیل فراهم بودن فضای یادگیری مناسب، مطالب ارائه شده از طرف خانم جلسه ای ها، مؤثر واقع می شود و در چنین شرایطی ، اگر مدیر فکری و معنوی جلسه ، از تحصیلات حوزوی یا دانشگاهی مرتبط با چنین جلساتی بی بهره باشد ، با دادن اطلاعات نادرست ، مخاطبان زیادی را دچار مشکل می نماید. ایجاد تعارض های فکری با نقل مطالب غیر واقعی  و ضعیف، خرافه گرایی ، مخلوط کردن حقایق با وقایع ساختگی و جعلی و نیز گرفتن ژست یک مقدس کامل و الگو شدن با تمام ضعف ها و کمبودهای احتمالی که در آن فرد غیر متخصص وجود دارد، ممکن است طیف وسیعی از شرکت کنندگان را نسبت به دین دچار تردید و شبهه کند. بهترین و مطمئن ترین روش، استفاده از خواهران و برادران طلبه است که مدارج علمی لازم را در حوزه های علمیه گذرانده اند . این افراد می توانند با ارتقای بینش مذهبی، دادن اطلاعات مورد نیاز به مخاطبان وو نیز ایجاد انس با معصومان، زمینه را برای رشد دینی فراهم سازند.

 

3. بدعت گذاری

دادن برنامه های سلوکی خود ساخته، اذکار هزار گانه آن هم با تسبیح خاص، نقل خواب ها و کرامات غیر واقعی ، ایجاد هیجان عاطفی در مخاطبان بدون پشتوانه منطقی، چله نشینی های بدون برنامه کامل اخلاقی ، ابداع سبک های بی اساس و حتی منافی با مظاهر و آموزه های دینی در جلسات مولودی یا روضه خانگی می تواند از آسیب های این گونه محافل باشد. برخی از خانم جلسه ای ها بدون داشتن تحصیلات لازم، خود را در حد یک منبع کامل و مسلط به مسائل دینی مطرح می کنند . ورود در عرصه هایی که هیچ اطلاعی از آن ندارند و بسنده کردن به اطلاعات بسیار بدیهی جهت عوام فریبی ، از خطراتی است که جلسات خانگی را تهدید می کند.برای نمونه کسانی که به خاطر داشتن صدایی خوب در همه محافل حضور دارند و حریم شرعی برای آنها معنایی ندارد

وظیفه اصلی و مسئولیت اولیه بر عهده میزبان جلسات است که در انتخاب سخنران و مداح برنامه خود دقت و تحقیق کافی را به عمل آورد و با بصیرت و آگاهی سدی برای سوء استفاده ها گردد .


4. رقابت در شکل گیری برگزاری

برخی از میزبانان تمام همت خود را بر شکل برگزاری و نحوه پذیرایی ، پوشش و تیپ خود، آراستگی و تجمل خانه، به رخ کشیدن امکانات و ... می گمارند. برخی از مجالس به قدری مادی گرایانه است که شرکت کنندگان در آن نه تنها یاد رنج و مصیبت بزرگان دین نمی افتند، بلکه در تمام مدت حضور در آن مکان، به نداشته های خودشان می اندیشند .

برخی از محافل هم پاتوقی برای عرض اندام و تلافی کمبودهای شخصیتی و مانند آن می شود. بدیهی است که چنین روشی هیچ سنخیتی با فرهنگ دینی و انتظار معصومین نداشته و نمی تواند منشأ تأثیر در افراد شرکت کننده باشد.

در پایان یادآور می شوم که بیان آسیب ها از جهت علاج واقع قبل از وقوع است وگرنه همه می دانیم که جلسات خانگی وقتی به شکلی صحیح  و هماهنگ با معیارهای دینی برگزار می شود ، جایگاه والای خود را داراست و خواهران کوشا ، تحصیل کرده و آگاهی که این محافل را اداره می کنند، از شأنیتی والا و پاداشی پربها برخوردارند.

ا

براهیم مسجدی، مجله خانه خوبان، شماره 38، ص 36-37، دیما 1390

زهرا آراس
۲۴مهر

عکس خرید و فروش زنان متاهل خارجی


ادیان الهی چون از منبع وحی سرچشمه گرفتند، همگی در یک مسیر که همان رشد وکمال انسانهاست قراردارد و هیچ گونه اختلاف مهم و اساسی در ادیان الهی وجود ندارد. اما آنچه جای بحث و تامل دارد، این است که ادیانی مثل یهودیت به تدریج و مرور زمان دستخوش تحریف گردید و دو کتاب مقدس تورات با خرافات در آمیخت. لذا مطالب غیر واقعی و به دور از حقیقت، در این دو کتاب به وفور دیده می شود .

جایگاه و مقام زن نیز در تورات از این آسیب در امان نبوده است و مطالب خرافی و غیر حقیقی زیادی در مورد زن و ارزش او در این کتابها یافت می شود . این در حالی است که به طور کلی در فرهنگ وحی از زن به عظمت یاد شده است

در آیین تحریف شده یهود برای زن هیچ گونه شخصیت و منزلتی قائل نبودند. البته بی شک تمام پیامبران مدافع ارزش و مقام زن و مخالف ستم به او بودند ولی قانونهای تحریف شده کتابهای مقدس سبب شد در آیین یهود، زن و دختر را مایه ننگ بدانند . برخی از یهودیان زن را حیوانی می دانند که بیشتر از دیگر حیوانات به انسان شباهت دارد و درواقع برزخی میان انسان و حیوان به شمار می آید .
یهوه، خدای یهود در آخرین بند از فرمانهای ده گانه اش که به قول مشهور برای حضرت موسی ( ع ) فرستاده، زنان را در ردیف چهارپایان و اموال منقول قرار داده است . بر این اساس قوم یهود مانند همه اقوام جنگجو زن را مایه مصیبت و بدبختی می دانستند و او را فقط به این دلیل تحمل می کردند که یگانه منبع تولید سرباز بود . جالب تر این که مردان یهودی در دعای صبحگاهی از خداوند تشکر می کنند که آنها را زن نیافریده است . در دین تحریف شده یهود، دختر کالایی است که می توان آن را در هنگام تنگدستی فروخت . سنت غلط خرید و فروش دختران در قوم بنی اسرائیل رواج زیادی داشته است .

در تورات آمده است که حوا از دنده آدم آفریده شده است و چون چنین است پس بایستی زن همواره تابع و ملک مرد باشد و مالکیت مرد بر زن از همین قائده ادعایی در آفرینش ریشه گرفته است .
در عقیده و آیین یهود، حوا در بهشت سبب فریب آدم و ارتکاب گناه خوردن میوه ممنوعه و اخراج از بهشت شده و از این رو جنس زن تا آخر عمر جهان به عنوان یک گناهکار دائمی باید مجازات شود .
این گونه قضاوت، ستمی تاریخی نسبت به زن است . و متاسفانه همین مطلب در طول تاریخ تبدیل به یک فرهنگ شده و بر روی رفتار مردان بر زنان اثر گذاشته است . 
بدیهی است چنین قضاوتی نسبت به زن نمی تواند یک پیام الهی باشد . در قرآن کریم که آسمانی بودن آن روشن است خوردن میوه ممنوعه در بهشت را به آدم و حوا هر دو نسبت می دهد و گناه آن را بر گردن حوا نمی اندازد .

در آموزه های تلموت که دومین کتاب معتبر و مقدس یهودیان است در مورد برتری پسر بر دختر گفته شده که پسر عصای پیری والدین است و در زمان پیری و ضعف می تواند آنها را یاری کند و نیز می تواند دانشمندی پر آوازه شود و آرزوی پدر و مادر را برآورده سازد. اما دختر گنجینه نگرانی آور برای پدر است و پدر همواره نگران اوست که مبادا در کودکی او را فریب دهند و یا در نوجوانی و بلوغ از جاده عفاف منحرف شود و یا در بزرگسالی بی همسر باقی بماند .
این عقیده خرافی که بر گرفته از آموخته های کنونی تحریف یافته یهودیت است در طول حیات این آیین، حاکم بوده است . طبق فرمان تلموت، زنان از مطالعه تورات معاف اند . بعضی از بزرگان یهود به شدت تابع این عقیده هستند که بهتر است کلمات تورات به آتش بسوزد تا این که زنان از آن بهره مند شوند و هر کس دخترش را تعلیم دهد مانند این است که او را وقاحت، تعلیم نموده است .

 

زهرا آراس
۲۳مهر

چکیده

این مقاله در نظر دارد تا به موضوع نقش زن و جنگ نرم علیه وی در بیداری اسلامی بپردازد. در این مقاله سعی شده است به چگونگی آمادگی برای بیداری اسلامی و موانع ایفای نقش زنان پرداخته شود. نویسنده آغاز راه بیداری را پایبندی به ارزش‌های اسلامی و اجرای آن در جامعه می‌داند و استکبار جهانی و نیز جامعه‌ای که زن در آن زندگی می‌کند را اولین چالش‌های فرا روی زن در مسیر بیداری اسلامی معرفی می‌کند. در ادامه از سریال‌های وارداتی و شبکه‌های ماهواره‌ای و وسایل ارتباطی جدید به عنوان دیگر عواملی که مانعی بر سر راه زن و بیداری اسلامی است نام برده می‌شود.

در پایان، نویسنده راه‌هایی مانند شناخت دین اسلام، پرهیز از تقلید کورکورانه، اراده و... را به عنوان ابزارهایی برای مقابله با جنگ نرم علیه زن معرفی می‌کند.

 

واژگان کلیدی

جنگ نرم، زن، بیداری اسلامی، استکبار، وسایل نوظهور ارتباطی، اسلام.

 

مقدمه

امروزه نشست‌ها و تلاش‌های ارزشمندی برای بازگرداندن بیداری اسلامی به جوامع اسلامی صورت می‌گیرد؛ جوامعی که هر روز در اطاعت و فرمان‌پذیری شکل و مضمون جدیدی به خود می‌گیرند. برای اینکه این حدیث شریف «مردم خواب‌اند و آن‌گاه که بمیرند به خود می‌آیند»، [1] بر ما صدق نکند باید مواظب باشیم و بیدار. آنچه ما امروز در مناطق عربی اسلامی مشاهده می‌کنیم چیزی جز آغاز یک بیداری اسلامی در دنیای عربی اسلامی نیست. اما متأسفانه این خیزش در برخی از کشورها هنوز کامل نشده است و این در حالی است که این قیام در کشورهای دیگر به دست فرصت‌طلبان افتاده است؛ کسانی که تلاش دارند با ظاهر انقلابی خود این انقلاب را از مسیر اصلی منحرف کنند.

جدای از اینکه این انقلاب ثمربخش بوده یا نه، حضور مردان و زنان و کودکان در میدان التحریر و دیگر مناطق مشابه در جهان عرب به این معناست که دیگر مردم ظلم و خواری را تاب نمی‌آورند و خواستار آزادی و اجرای قوانین الهی و بهره‌مندی از حقوق بشر و آگاهی و شفافیت در اجرای ارزش‌های اسلامی و همچنین خواستار مقابله با خطرهای پیش روی امت اسلامی مانند فتنه‌های مذهبی که در گوشه و کنار جهان وجود دارد، هستند. این‌ها گام‌های اولیه به سوی بیداری اسلامی هستند.

ییداری اسلامی دارای دو مقوله فردی و اجتماعی است. در ابتدا باید بیدارسازی از فرد آغاز شود تا جامعه به سمت آن سوق پیدا کند و رفته رفته جامعه جهانی را هم در بر بگیرد. بدون شک در این امر عوامل متعددی به ما یاری می‌رساند که شاید بارزترین آنها اسلام است که ما را با دیگر ملت‌ها گرد هم می‌آورد. و متأسفانه استکبار پی به این نکته برده است که دین ما و ارزش‌های ما و فرهنگ ما همان نیروی ماست و در پی این است که با همه توان خود در بین ما شکاف ایجاد کند تا دست از این ارزش‌ها برداریم و در نتیجه بتواند بر سرزمین و ناموس و مقدسات ما سیطره پیدا کند و تاریخ و فرهنگ ما را جعل کند. در این راه و برای دست‌یابی به هدف خویش از ابزارهای زیادی بهره می‌گیرد. پس زبان حاکم، زبان جنگ، تهاجم، اشغال‌گری، سلب هویت و تاریخ و جغرافیاست. همانند چیزی که در فلسطین رخ داد. در حالی که شعار این بود: «افراد بزرگسال می‌میرند و کودکان فراموش می‌کنند.» [2] دو سال سپری شد تا اینکه این گفته شکست خود را در عمل ثابت کرد. اما بزرگسالان فلسطین بعد از آنکه آنچه رخ داده بود را در وجدان و روح و قلب کودکان خود حک نمودند، مردند. و این مثالی بسیار ساده از بی فایده بودن این نیروهای نظامی در کشتن یا زدودن آرمانی زنده در درون هوادران آن است.

دشمن این حقیقت را به خوبی درک کرده است، پس بازآمده تا جنگی دیگر و نوعی دیگر را علیه ما آغاز کند. جنگی که نه به ارتش نیاز دارد و نه به توپ و تانک. اما این جنگ از آن یکی بسیار قوی‌تر و خطرناک‌تر است و آن جنگ نرم است که امروز بسیار از آن گفته می‌شود و شاید ژوزف نای، رئیس مدرسه پژوهش‌های دولتی کندی در دانشگاه هاروارد، از نخستین کسانی باشد که از این جنگ سخن گفته‌ است. وی رئیس شورای ملی اطلاعات و نیز معاون وزیر دفاع آمریکا بوده است. وی استفاده از یک قدرت نرم را وسیله موفقیت در سیاست بین‌المللی می‌داند. نیرویی که در مقایسه با تمامی جنگ‌هایی که ایالات متحده آمریکا علیه دیگر کشورها به راه انداخته است برتر است؛ زیرا این جنگ به طور خلاصه، جنگ جذابیت و اقناع است نه جنگ اجبار. ژوزف نای از این نیرو به عنوان نیرویی یاد می‌کند که بر اساس یک نظریه از آغاز خلقت وجود داشته است. بنابراین، این جنگ مبارزه حق است با باطل و مبارزه با فریبی است که شیطان در جان و وجود انسان آن را به کار می‌بندد.

و شیطان همانی است که قسم یاد کرد و گفت: «به عزت تو سوگند همانا تمامی آنان را فریب می‌دهم مگر بندگانی از آنان که مخلص‌اند.» [3] اما شیطان در همین آیه اعتراف می‌کند که بندگان مخلص او را ناامید می‌کنند؛ کسانی که خداوند را مخلصانه عبادت می‌کنند. ما در برخورد با شیطان‌های جدید هم به ایمان و اجرای تعالیم دین نیازمندیم؛ زیرا وضعیت همان است که بود و واقعیت نیز یکی است. ما نیز به همان شیوه مورد هدف قرار گرفته‌ایم و این به واسطه پیش‌کشی باطل به شیوه‌ای جذاب و دوست‌داشتنی است. در مرحله نخست غرایز و خواسته‌‌ها و آمال انسان را هدف قرار می‌دهند و او را به ظرفی خالی از محتوای دین و تمدن اسلامی تبدیل می‌کنند. افرادی هستند که تلاش دارند اسلام را به وسیله ایجاد اختلافات مذهبی بین شیعه و سنی پاره پاره و کوچک کنند و در هر زمان و مکانی که فرصتی دست دهد، به این اختلافات دامن زنند و آتش این اختلافات را روشن‌تر کنند تا سود بیشتری ببرند و به اهداف خود برسند.

متأسفانه، هنوز شیطان شناخته‌شده نزد ما همان شیطان سنتی است؛ اما امروز شیطان‌ها زیاد شده‌اند و ابزارهای آنان نیز بیشتر. شیطان قدیمی خواست ما را اغوا کند تا مرتکب عمل حرام شویم و با سرنوشتی بد وارد جهنم شویم؛ اما امروز شیطان‌ها با شیوه‌های نرم و جذاب تلاش دارند تا مردم را وسوسه کنند و آنان را به زبان حال خویش تبدیل کنند و این در حالی است که شیوه‌های آنان نرمی بیشتری به خود گرفته است و در حال حاضر نیز ما در برابر خواست آنان اطاعت‌پذیری بیشتری داریم. اکنون راه حل چیست؟

راه حل فقط بیداری، پیوسته گوش به زنگ بودن و تأثیر‌پذیری فعال از سوی نخبگان علمی و دینی و فرهنگی است و این بخشی از حضور ما در این مکان است.

بنابراین، با وجود شیطان‌های جدید و شیوه‌هایی که بیش از پیش نرم‌تر می‌شود، این جنگ با نرمی و تأثیر‌گذاری خود تمامی عناصر تشکیل‌دهنده یک جامعه اسلامی را در بر می‌گیرد. حال می‌خواهیم توجه‌ها را به زن که همانا از ستون‌های اساسی و بنیادین هر جامعه اسلامی است، جلب کنیم.

چگونه است که امروز زن مسلمان هدف این جنگ نرم قرار گرفته است؟


نقش طبیعی زن در بیداری اسلامی

بیداری یک جامعه اسلامی از بیداری فرزندان آن جامعه و از تمام عناصر تشکیل‌دهنده آن آغاز می‌شود و اگر به ساختار جامعه خویش نگاهی بیندازیم حتماً درخواهیم یافت که همانا خانواده عنصر تشکیل‌دهنده واقعی همه جوامع است و نیز می‌دانیم که زن دریچه اطمینان خانواده است. گفته می‌شود که زن نیمی از جامعه است و ما می‌گوییم که زن همة جامعه است؛ زیرا زن نیمی از جامعه و سازندة نیم دیگر آن است. با توجه به اینکه زن هم مادر و تربیت‌کننده نسل است و هم می‌تواند پزشک، وکیل، سیاستمدار و ... باشد و همچنین در خانواده و محیط اطراف و جامعه ﺗﺄثیر بسزایی دارد، اگر در سطح بالایی از فرهنگ و آگاهی باشد و بر اساس ارزش‌های اسلام به رشد و تربیت نسل بپردازد، خانواده ایمن باقی می‌ماند و در نتیجه جامعه سالم خواهد ماند و عکس این موضوع نیز صادق است.

اگر زن و جامعه فاسد شود، خانواده و جامعه نیز به سوی انحراف کشیده می‌شود. زنان هرچند که وظایفی مشابه وظایف مردان در کار ایفا می‌کنند، دارای قدرت ﺗﺄثیرگذاری ویژه‌ای در محیط خویش هستند. گاهی مادر بیشتر از پدر در پسر خود ﺗﺄثیر می‌گذارد و این در حالی است که دانش‌آموز پسر هنگام ارتکاب خطا در مقابل معلم زن بیشتر شرم‌زده می‌شود تا معلم مرد. در دیگر زمینه‌ها نیز این‌گونه است.

همه ما تلاش داریم تا ایمنی بدن خود را در مقابل امراض حفظ کنیم اما نباید فراموش کنیم که بر ما واجب است به ایمنی روح و اجتماع که ما را از بسیاری امراض اجتماعی و رفتاری در امان می‌دارد، توجه داشته باشیم. بدون شک زن نیز در کنار مرد می‌تواند در ساختن این مصونیت مشارکت کند و این امر از طریق ایفای نقش‌های متعددی است که خداوند سبحان و تعالی بر عهده زنان قرار داده است. آن‌گونه که در لبنان می‌گوییم زن در آنچه که جامعه در آن به سر می‌برد سهم شیر را دارد [4] و این امر به خوبی در بیشتر انقلاب‌های عربی در مصر و تونس و بحرین و یمن نمایان شده است.

قبل از آن نیز شاهد نمونه‌هایی از زنان مقاوم در لبنان و فلسطین بودیم و چقدر ما امروز نیازمند زنانی مانند الحاجه، مادر فرماندة شهید عماد مغنیه، هستیم. زنی که وظایف اجتماعی بیرون از خانه و تربیت مردانی که کاروان جهان را هدایت کرده‌اند را در خود جمع نمود. او مادر سه شهید است و آرزوی شهیدان بیشتری را دارد. این زن نمونه یک زن استثنایی است. یک بار از وی در روز مادر از کودکی عماد مغنیه پرسیدم و اینکه چگونه او را تربیت می‌کرد در پاسخ جواب بسیار زیبایی داد: برای تربیت او خود را ناچار دیدم که دوستان و نزدیکان او را که در خانه ما جمع می‌شدند و به بحث و گفت‌وگو مشغول بودند را تربیت کنم و از دور همه این امور را مشاهده می‌کردم.

دوست و دشمن اعتراف می‌کنند که این زن فرمانده‌ای قهرمان را تربیت کرد و شایسه‌تر آن است که بگوییم به دلیل کشته شدن فرزندان وی در راه آرمانی که بدان ایمان آوردند، دیگر برای وی فرزندی باقی نمانده و همچون مدرسه‌ای است برای دختران جوان از تمامی نسل‌ها. آیا کسی می‌تواند در این مسئله شک کند که این زن در نقشی که در بیداری اسلامی به او واگذار شده، موفق نبوده است؟ وی وجدان بسیاری از زنان و مادران شهدا در لبنان و کشورهای عربی را بیدار ساخت. و این چنین است مادر شهید بوعزیزی، آغازگر انقلاب مردم عرب. اما امروز در این دهکده جهانی آسان نیست که یک زن انسانی را تربیت کند که ذلت و خواری را نپذیرد و این در حالی است که سخنان او آتش انقلاب و آغاز بیداری نزد زنان در میدان تحریر مصر و میدان لولو بحرین و دیگر میدان‌های عزت و کرامت را شعله‌ور ساخت.

تأثیرات استثنایی مادارن شهدا را در ایجاد بیداری اسلامی و آگاهی‌بخشی یاد‌آور می‌شویم بدون اینکه بخواهیم ﺗﺄثیراتی را که زنان در عرصه‌های علم و طب و سیاست و اقتصاد به دست آورده‌اند فراموش کنیم. عایشه مصطفی، دختر نوزده‌ساله مصری، نمونه‌ای از آن است. دختری که با اختراع سامانه ویژه پرتاب سفینه‌های فضایی آینده بدون استفاده از قطره‌ای سوخت، نقل زبان‌ها شد. اختراع او دنیا را شگفت‌زده کرد و موضوع بحث دانشمندان فضایی در هر نقطه از جهان شد و این در حالی است که عایشه از تحقیقاتی که آژانس فضایی ناسا در حال انجام آن است، پیشی گرفت. زیرا این سازمان از برترین تکنولوژی‌ها در نیروی رانش ماهواره‌ها به جای موتور معمولی موشک بهره‌مند بوده است، آنچه باعث کاهش یافتن پسماندهای جهان شده و سبب افزایش سرعت سفینه‌ها می‌شود؛ همچنان که یک منبع مجانی انرژی پاک را شکل می‌دهد. آیا اینجا کسی می‌تواند در این مسئله شک کند که این دختر جوان به هر شکل در راه بیداری اسلامی و با داشتن الگویی نیکو و حجاب و علم دستاوردی را ارائه نداده است؟ در جهان عرب نمونه بسیار است و از هر زاویه که به زن بنگری می‌تواند نقطة روشن تحول در مسیر بیداری اسلامی باشد.

به شکل خلاصه بیداری اسلامی فقط یک نظریه نیست بلکه آن در مجموعه‌ای از اصول و آداب و رفتار یک جامعه که از آن ﺗﺄثیر می‌پذیرد، نمایان می‌شود.


موانع پیش روی زن در بیداری اسلامی

قبلاً یادآوری کردیم که زن در پی‌ریزی جوامع چه نقشی دارد و چگونه در نقش‌های راهبردی به سوی بیداری اسلامی به ایفای نقش می‌پردازد و حضوری فعال دارد. بنابراین، زن در خانواده، جامعه و ملت با انجام وظایف متعدد خود حضور داشته است. پس چه چیزی باعث ایجاد مانع در راه ایفای نقش زن در جامعه می‌شود؟ وظیفه‌ای که اگر تحقق یابد پیشرفت بزرگی در بیداری اسلامی کسب می‌کنیم. حقیقت این است که مستکبران از دستان خود کمتر استفاده می‌کنند و بیشتر عقل خود را در اندیشیدن خسته می‌کنند و تلاش دارند تا راه‌هایی برای سیطره بر امت اسلامی بیابند. بعد از آنکه ارتش آنها از این امر عاجز ماند، با نگاهی به عناصر قدرت در جامعه خود دریافتم که آنها (مستکبران) به سدی محکم از ارزش‌ها و اعتقاداتی که هواپیماهای آنان از عهده آن برنمی‌آیند، برخورد کرده‌اند. بدون شک سرچشمه این ارزش‌ها خانواده است و کلید خانواده زن می‌باشد. پس آگاهی زنان ما باعث خوشحالی استکبار نشد و امروز زن هدف اصلی قرار گرفته است.

بعد از زن نیز خانواده و جامعه هدف قرار گرفته‌اند و این زمانی است که قدرت‌های استکباری به خوبی فهمیده‌اند که زن عنصر قدرت در جوامع اسلامی است. استکبار جنگ‌های فزاینده و بی‌شماری را علیه زن به راه اندخته است؛ جنگ‌هایی که هدف آن عواطف و احساسات زن است، جنگ‌هایی که فطرت زن و تفکر درونی او را هدف قرار داده است و ابزارها نیز علاقه زن به وسایل نوظهور و خواست وی برای هرچه سریع‌تر به‌روز شدن را هدف قرار داده است. اما متأسفانه زنان خطر این عسل پیش‌کش آلوده به سم تمدن را به خوبی درک نمی‌کنند، امری که عواقب مصیبت‌بار آن را به شکل آنی و همچنین در درازمدت مشاهده می‌کنیم؛ آنچه باعث ایجاد مانع بر سر راه بیداری اسلامی می‌شود.


اما مانع‌تراشی در مسیر انجام وظایف زن در بیداری اسلامی به دو شکل پیگیری می‌شود:

1. این موانع از سوی قدرت‌های استکباری با آمریکایی نمودن ارزش‌ها و غربی کردن (اروپایی کردن) تفکرات و یهودی‌سازی تاریخ و سرزمین و ناموس مسلمانان صورت می‌گیرد. این در حالی است که تمامی دشمنان اسلام که منتظر اشتباه مسلمانان هستند برای به فساد کشاندن خانواده و فروپاشی ارزش‌ها متوسل به فساد زن شده‌اند و در نتیجة این فساد، جامعه و نظام دینی و ارزش‌ها به قهقرا می‌روند و این از کشنده‌ترین جنگ‌هاست.

2. متن جامعه‌ای که زن در آن زندگی می‌کند هدف قرار می‌گیرد. جامعه‌ای که به نوبه خود می‌تواند گمراه‌کننده باشد و گاهی بازیچه‌ای است برای اجرای آنچه با عنوان‌های مختلف از زن درخواست می‌شود، عناوینی مانند اسلام معتدل که از فرهنگ غربی استقبال می‌کند، اسلامی که خواهان پیوستن به غرب است. این نظریه به دنبال اجرای اسلام به شیوه خاص خود است و این امری است که بر اغلب نظام‌های حاکمیتی در جهان عرب حاکم است. کسانی که ساده‌ترین حقوق زن برای انتخاب و نامزدی در انتخابات را از وی سلب می‌کنند، او را از حقوقی که اسلام به وی داده است محروم می‌کنند. البته رفتار این دولت‌ها قابل سرزنش نیست و سازمان‌های حقوقی آمریکا و حتی سازمان‌های بین‌المللی خواهان اعطای حقوق زن در بعضی از کشورها نیستند؛ به این دلیل که این دولت‌ها به راحتی تسلیم طرح رژیم صهیونیستی بزرگ شده‌اند. در اینجا جامعه و سیاستمداران دشمنان حقیقی هستند که زن را در پیشرفت و بیداری خویش هدایت می‌کنند و در نتیجه زن قربانی دوگانگی ارزش‌هایی می‌شود که جامعه مطیع و تسلیم‌پذیر وی، بر او تحمیل می‌کند. به طور مثال در بسیاری از مناسبت‌های ملی، هرچند به صورت غیر عمد، خوانندگان زن و زنان رقصنده مهمانان افتخاری هستند و این امر باعث به وجود آمدن گونه‌ای از دنیاپرستی نزد بعضی از زنان و دختران جوان می‌شود. پس در نتیجه به سوی تقلید کورکورانه از این افراد گرایش پیدا می‌کنند با هدف اینکه همانند آنان شوند و از همان جایگاه برخوردار شوند و این مشکلی عظیم است.

امروزه ابزارها زیادی برای ایجاد مانع بر سر راه بیداری ملت‌های مسلمان به‌ویژه زنان قرار دارد و این در حالی است که ما در عصر جهانی‌سازی و عصر دهکده جهانی زندگی می‌کنیم، دهکده‌ای که تمامی بشر در آن زندگی می‌کند و این پیشرفت بزرگ و فزاینده در وسایل ارتباطی و تکنولوژی باعث شده است که فاصله‌ها نزدیک‌تر شده و امکان آشنایی منفی و مثبت با دیگر فرهنگ‌ها را فراهم بیاورد. اما زمانی که از جنگ نرم سخن می‌گوییم، روی سخن ما با موارد منفی‌ای است که در پیشرفت زن مانع ایجاد می‌کند. این موارد دارای شیوه‌ها و ابزارهایی مانند تلویزیون، اینترنت، دستگاه‌های تلفن و برنامه‌های آن، شعارهای غیر واقعی سازمان‌های بهداشتی و فرهنگی و حقوقی است که هدف این شعارها با حقیقت آنچه می‌گویند متفاوت است.

اکنون توجه شما را به بعضی از نمونه‌های کاربردی و روزمره که در جهان عربی و اسلامی که زن به وسیله آنها هدف قرار گرفته است جلب می‌کنم و این حقیقت چیزی است که مانع پیشرفت زنان در تکمیل مسیر بیداری اسلامی است.

نمونه‌ها را از واقعیت جهان، جایی که در آن زندگی می‌کنیم، اخذ کرده‌ایم و این نمونه‌ها تبدیل به پدیده‌های اجتماعی شده است؛ به دلیل اینکه در بیش از یک کشور عربی اسلامی حاکم شده است. بارزترین این نمونه‌ها در رسانه‌ها و وسایل متنوع آن و بعضی از وسایل ارتباطی نمایان می‌شود و در موارد زیر مشهود است:

1. سریال‌های وارداتی.

2. برنامه‌هایی که به طور گسترده با واقعیت ما تفاوت دارد.

3. برنامه‌ها و شبکه‌های ویژه آرایش و لباس و آشپزی و طراحی.

4. وسایل نوظهور ارتباطی و شبکه‌های ارتباط جمعی.

ابتدا باید اشاره کنیم که این شبکه‌ها گاهی خوراک رسانه‌ای و تبلیغاتی خود را به شیوه‌های حساب‌شده پخش می‌کنند و با آگاهی کامل می‌دانند که چه کسانی را با ابزارهای نرم خود هدف قرار داده‌اند. برای این امر بودجه‌هایی را در سطح دولت‌ها تخصیص می‌دهند تا به این‌گونه جنگ‌های نرم بپردازند و گاهی نیز این برنامه‌‌ها را به صورت تقلیید کورکورانه پخش می‌کنند و این در حالی است که در هر دو وضعیت، جامعه متحمل زیان می‌شود. ما در اینکه بعضی از شبکه‌ها از این نوع جنگ بری هستند شکی نداریم اما غفلت آنها و پیروی کورکورانه در آنچه غرب پخش می‌کند باعث به فساد کشیده شدن کارها می‌شود.


سریال‌های وارداتی:

از نظر ویرانگری، سریع‌ترین و خطرناک‌ترین ابزار در زندگی زن است. سریال‌هایی که از گوشه کنار جهان وارد می‌شود و از ارزش‌های زن به طور کلی دور است و متأسفانه گاهی نیز از کشورهای همسایه وارد می‌شود؛ اما شایسته یک زن مسلمان نیست.

سال گذشته، در یکی از شبکه‌ها سریالی دوبله‌شده به نمایش درآمد که ﻣﺘﺄسفانه مردم و به طور مشخص زنان و دختران جوان آن را دنبال می‌کردند. این سریال قصه دختر کوچک و زیبایی را بیان می‌کرد که بعد از مرگ پدرش، مشکلات روحی پیدا می‌کند به طوری که وادار به ازدواج با یک مرد مسن می‌شود و بعد از ازدواج و زندگی در منزل همسر، یک رابطه عاشقانه دیگری را با جوانی که با همسر او زندگی می‌کرد تجربه می‌کند. در پایان این دختر دست به خودکشی می‌زند نه به این دلیل که توبه کرد و سر عقل آمد بلکه به این دلیل که آن پسر جوان از وی دست کشید و با دختر دیگری ازدواج کرد.

شاید پخش این سریال در جامعه آمریکا و یا اروپا عادی باشد اما نمایش این فیلم در کشورهای مسلمان مانند سمی پنهان است. مسئله اساسی این است که چگونه در این سریال روی دختری که به همسر خود خیانت کرده و مرتکب گناه شده است تمرکز شده و وی را دختری بی‌گناه و ستم‌دیده جلوه می‌دهد. پس ما باید با این دختر اظهار همدردی کنیم چراکه او قربانی شده است و این حق را دارد که جوانی همسن خود را دوست داشته باشد. آیا برای هر زنی که این سریال را می‌بیند این امکان وجود دارد که تضمین کند بعضی از این افکار در تفکر وی رسوخ نمی‌کند. ما می‌دانیم که تکرار احساس رضایت در هر موضوع هرچند که حرام باشد این اجازه را به انسان می‌دهد که به آن موضوع فکر کند و در نتیجه انجام آن کار زمانی که بر فکر غلبه یافت روا شمرده می‌شود و این همان چیزی است که در رابطه با یکی از دختران جوانی که یکی از بستگانش با ما تماس گرفت رخ داد. دختر جوان در اظهار همدردی با قهرمان دختر این فیلم دست به خودکشی زده بود.

چگونه زن می‌تواند خود را از این سریال‌ها در امان بدارد زمانی که در این سریال‌ها غرق شده باشد؟ و چگونه ممکن است پسران و دختران خود را با این افکار آلوده تربیت صحیحی کند و بدون شک ما آنچه را خطرناک‌تر است و ذکر آن در اینجا نمی‌گنجد را با این امر مقایسه می‌کنیم.


برنامه‌هایی که به طور کلی از واقعیت ما به دور هستند:

حدیث شریفی است که می‌گوید: «اذا ابتلیتم بالمعاصی فاستتروا.» [5] این برنامه‌ها تحت‌الشعاع قرار دادن گناهان و زندگی خصوصی مردم است و برنامه‌هایی است که زن را چندین ساعت جلوی تلویزیون می‌نشاند و گویی هدف این است که باعث شود زن به شیوه‌ای حساب‌شده در آن وظیفه دریافت‌کننده را ایفا کند. در نتیجه زن را از هر گونه مشارکت در مسائل جامعه خود بازمی‌دارد و باعث انزوا و گوشه‌گیری او می‌شود. بنابراین، روابط اجتماعی، وصله رحم و دید و بازدیدها از بین می‌رود و باعث قطع شدن کارهای مستحب می‌شود و نیز سبب می‌شود که زن در عبادات خود کوتاهی کند.

مشکل بزرگ‌تر آن است که برخی از این برنامه‌ها به زبان زن مسلمان پخش می‌شود مانند برنامه آمریکایی«حقیقت» که در آن فرد در مقابل دریافت مبلغی دلار حقیقتی را بازگو می‌کند. ﺗﺄسف‌بارتر اینکه زوج‌هایی که در این برنامه شرکت می‌کنند مستقیماً به دادگاه می‌روند و زن گاهی به روابط خود با دوستان همسرش اعتراف می‌کند یا اینکه مرد با شنیدن اینکه فرزند وی متعلق به او نیست غافلگیر می‌شود و این همه تحت عنوان راست‌گویی و در مقابل یک مشت دلار است. و آنچه باعث ﺗﺄسف می‌شود این است که این برنامه‌ها از سوی زنان در جوامع ما پیگیری می‌شود و آنجاست که می‌بینیم چگونه حق با باطل آمیخته می‌شود به طوری که کارها در یکدیگر فرو می‌رود و زن در بیراهه‌های آن گم می‌شود.

یا برنامه‌های حرفه ستارگان (صناعة النجوم) و یا اختصاص بعضی از شبکه‌ها برای اینکه زن چگونگی زندگی این ستاره اوج‌گرفته یا آن یکی را بداند یا اینکه چه خورد و چه نوشید و چه پوشد. متأسفانه زن گمان می‌کند که می‌تواند منفعت یا دانشی از این برنامه‌ها کسب می‌کند اما در این‌گونه برنامه‌ها چیزی بیش از یاوه‌ای که در آن غلو می‌شود نمی‌یابیم.


برنامه‌ها و شبکه‌های مخصوص آرایش و لباس و طراحی و آشپزی:

در دوران اخیر شاهد تلاش‌های گسترده‌ای هستیم که هدف از آن غرق کردن زنان ما در فرهنگ ظاهربینی است تا زن به دنبال مصرف‌گرایی و زیبایی هر چه بیشتر خانه خود باشد. این موضوع از طریق آگهی‌ها و برنامه‌ها ترویج داده می‌شود. این‌گونه که چگونه خانه تو خانه رؤیاها شود و اینکه چگونه سفره تو بی‌نظیر باشد و یا اینکه چگونه نمونه‌ای برای زیبایی باشی و دیگر شعارهایی که برای فریب زن و جلب توجه او به خانه و دکور و زیبایی به کار گرفته می‌شود. پس در نتیجه اگر زن به آرایش توجه کند و در آن غرق شود از پرداختن به امور دیگر باز می‌ماند. بدون شک خدا زیباست و زیبایی را دوست دارد اما مبالغه در کارها اغلب اوقات باعث تباهی کار می‌شود.

همه ما اثر تبلیغات در روحیه زن را درک می‌کنیم. پژوهشی ثابت ‌کرد درج شعار «کشیدن سیگار باعث پیدایش چروک زودرس پوست می‌شود» بر روی پاکت‌های سیگار اثربخشی بیشتری در مقایسه با شعار «کشیدن سیگار باعث امراض خطرناک می‌شود» در کاهش کشیدن سیگار در زنان داشته است و این دلیلی است که زن به ظاهر خود اهمیت فراوانی می‌دهد و این طبیعی است. آرایش جزئی از زندگی زن است اما اگر از حدود شناخته‌شده خود خارج شود تبدیل به توجه مرض‌گونه می‌شود.

امروزه همه چیز آسان شده است. بعضی از زنان به جای آنکه به وظایف اصلاحی و راهبردی خویش بپردازند، به شکل بینی و هماهنگی آن با لب و پیشانی هستند و جوامع مصرف‌گرای ما زن را در این زمینه یاری هم می‌کند و بعضی از بانک‌ها نیز به همین منظور وام در اختیار زنان می‌گذارند. و این همان چیزی است که باعث می‌شود زن در مقابل آفرینش خداوند [6] سرکشی کند.» [7] این همان مفهوم شیطان است و زمانی که زن اقدام به عمل‌های جراحی می‌کند در گرداب و وسوسه دائم و نارضایتی از خویش گرفتار می‌آید و گاهی نیز با اعتماد به نفس کاذب گمان می‌کند که زن نمونه و برتر است و این در حالی است که وی در شرایطی که لیاقت آن را دارد نمی‌تواند پایداری لازم را داشته باشد، همان‌گونه که نارضایتی تبدیل به یک بیماری روحی می‌شود.

همچنین، موضوع حجاب که از ویژگی‌های یک زن مسلمان است بیشتر از هر زمانی مورد هدف قرار گرفته است. از نظر قدرت‌های استکباری حجاب گونه‌ای از عقب‌افتادگی است و زن ابزاری است برای ادامه دادن نسل و طبخ و انجام امور منزل و خانواده. این قدرت‌ها با مشاهده شایستگی‌ و موفقیت‌های زنان محجبه مسلمان به فکر توطئه افتادند و حجاب و قداست آن را زیر سؤال بردند و به طرق مختلف سعی کردند کاری کنند تا زنان مسلمان از حجاب خود دست بکشند و با فریب دادن و سوء استفاده از حس زیبایی‌دوستی زنان تلاش کردند او را درگیر ظواهر کنند تا از پرداختن به مسائل اصلی بازماند.

بعد از اینکه از وادار کردن زن برای کنار گذاشتن حجاب عاجز ماندند، به طرح مفاهیم و اشکال جدیدی از حجاب تحت عنوان تمدن و مد، که با قوانین شرع سازگاری ندارد، اقدام کردند. آنان با شعارهای طنین‌انداز زن مسلمان را مخاطب قرار می‌دهند و سعی می‌کنند او را قانع کنند که اختلاط زن و مرد آزادی است. در بعضی از شبکه‌های ماهواره‌ای حجاب همراه با رقص آزادی است. این سیاست‌ها که مقدمه‌ای برای عبور از زن است، بر انتخاب دختران ما و انتخاب همسر مناسب ﺗﺄثیر گذاشته است. برای مثال، قانون اسلامی می‌گوید: «اگر کسی نزد شما آمد که دین و اخلاق او را پسندیدید با او ازداج کنید.» [8] اما امروزه این قانون تغییر کرده و این‌گونه شده است: «اگر کسی نزد شما آمد که خانه بزرگ و ماشین او و حساب بانکی پر پول او را پسندیدید او را به عقد خود درآورید.» امروز این همان شرط اولیه برای ازدواج است و این در حالی که موارد طلاق بین همسران افزایش یافته است. در عربستان بیش از شصت درصد موارد ازدواج در سال اول خود پایان می‌یابد؛ زیرا اتنخاب همسر بر اساس معیارهای است که بر ظاهر تکیه دارد و اصل و باطن را فراموش می‌کند. اگر ذات خالی از صفات باشد، ظاهر نمی‌تواند نه انسانی را به بار بیاورد و نه می‌تواند بیداری را پدید بیاورد خواه زن باشد یا مرد.


وسایل نوظهور ارتباطی و شبکه‌های ارتباط جمعی:

امروز زن همانند دیگران وارد دنیایی شده که همگام با تکنولوژی و انقلاب ارتباطات است. امروزه با در اختیار داشتن یک تلفن هوشمند می‌توانیم از خبرهای عالم آگاه شویم و یا از طریق سایت‌های ارتباط جمعی مانند توییتر و فیس‌بوک و مانند آن به شکل مستمر با دوستان خود در گوشه کنار دنیا و به شکل تقریباً رایگان در ارتباط باشیم. اما طرز استفاده از این تکنولوژی و امکانات مهم است. زنان نیز از این قائده مستثنی نیستند. زنانی هستند که نیازهای خود را با این تکنولوژی برطرف می‌کنند و زنان دیگری وجود دارند که این پیشرفت تنها مشغله فکری آنان در زندگی شده است. به طور مثال، فیس‌بوک که باعث بیداری وجدان عرب‌ها و سرآغازی برای شعله‌ور شدن انقلاب‌ها شد، امروز باعث تخریب خانواده‌ها شده است، به طوری که این سایت «جدا کننده همسران» نامیده می‌شود.

در عربستان دکتر مسفر الملیص، مشاور و روان‌شناس خانواده، ذکر کرده که نسبت طلاق در بین زنان سعودی افزایش یافته است. وی این موضوع را مرتبط به سایت‌های اجتماعی مانند فیس‌بوک و توییتر و برنامه‌های آیفون و چت می‌داند و این سایت‌ها را، که بسیار فراگیر شده‌اند، عامل بیست و پنج درصد از موارد طلاق ذکر کرده است. وی بر اساس فرمی که سال گذشته عاقدان شرعی آمار ازدواج و طلاق را ارائه داده بودند، اعلام کرد سایت‌های اینترنتی و سایت‌های اجتماعی نظیر فیس‌بوک عامل افزایش طلاق در این کشور هستند. او تخمین زد که بیست درصد از موارد طلاق به دلیل کشف خیانت یکی از زوجین به وسیله دیگری و از طریق نامه‌های عاشقانه و عکس‌های شخصی موجود در صفحه‌های ویژه آنان رخ می‌دهد. در فلسطین نیز آمارها شبیه به این است. اگر در کشورهای عربی و اسلامی جست‌وجو کنیم بسیاری از این موارد را می‌یابیم. پس چگونه می‌تواند زنی که در این‌گونه امور دست و پا می‌زند، رأس خانواده باشد و وظایف خود را ایفا کند.

بنابراین، ابزارها متعدد ولی هدف یکی است و آن هم بازداشتن زن از انجام وظایف اصلی خود و اسیر کردن او در مقابل برنامه‌ها و سریال‌ها و تکنولوژی و پیشرفت است. پس باید چه کنیم؟ چگونه باید زن با این چالش‌ها به مقابله بر‌خیزد؟ چگونه نقش خود را در بیداری اسلامی ایفا ‌کند؟ چه کنیم و چگونه بیدار شویم؟

این سؤالی است که هر زنی آن را مطرح می‌کند اما برای بیداری باید به نکاتی چند توجه کرد که بارزترین آنها به شرح زیر است:


1. به رسمیت شناختن این جنگ واقعی

نباید اهمال کنیم و باید بپذیریم که جنگی واقعی و پنهان وجود دارد که علیه ما در حال اجراست، این جنگ تحت عنوان‌های سیاسی، فرهنگی، ارزشی، اقتصادی و اجتماعی با ابزارهایی که هر روز نرمی بیشتری به خود می‌گیرد در حال اجراست و در نتیجه اهمیت و ﺗﺄثیر آن بر بیداری اسلامی افزایش می‌یابد.


2. یافتن شیوه‌های اجرای جنگ نرم

بیداری زن باید موجب شود که وی راه‌ها و ابزار جنگ نرم را، که بعضی از آنها را یادآور شدیم، بیابد. و آنها را برای افراد دیگر هم شرح دهد. این بدان سبب است که زنان از دام غفلتی که برایشان پهن شده است و خواهان گرفتاری وی در آن می‌باشند، آگاه و دور شوند.


3. شناخت دین اسلام

زن باید جوهر اصلی اسلام را بشناسد و با رضایت خاطر روحی و قلبی زندگی کند و در کنار این امت قرار گیرد. ما در عین اینکه بهترین امت هستیم خودپسند نیستیم. دانش و طب اینجا متولد شده است. خلق و ادب، عشق و زیبایی، عزت و آگاهی و منطق، همه این‌ها اصطلاحاتی هستند که در فرهنگ دین اسلامی ما وجود دارد. پس چرا از تاریخ خود غافل شده‌ایم؟

4. دوری از تقلید کورکورانه

زنان ما نباید خود را با دیگران مقایسه کنند؛ چراکه اولین فردی که خود را مقایسه کرد شیطان بود. بدون شک هر انسانی در زندگی برای خود الگویی دارد. پس نباید این الگوها را از شیطان‌های روی زمین گرفت. اگر خواهان الگو باشیم تاریخ ما پر از زنان بزرگ است؛ بانو زینب(س) و حضرت زهرا(س)، کسانی هستند که الگو و نمونه‌ای بی‌نظیر در کل تاریخ بشریت‌اند.


5. اراده

تا زمانی که اراده تغییر در خود را نداشته باشیم نباید از این موارد صحبت کنیم. بیداری از زور ناشی نمی‌شود و همانا به اراده نیاز دارد. پس هر که بخواهد می‌تواند. [9] و نیروی اراده از ایمان و درستی کارهایی که انجام می‌دهیم و از اعتقاد به بیداری اسلامی از یک سو و ایمان به آنچه علیه ما انجام می‌شود از سوی دیگر ناشی می‌شود.


6. برای اینکه مراقب شیوه‌های دشمن برای مانع‌تراشی بر سر راه بیداری اسلامی خود باشیم باید متوجه آنچه در پس شعارها نهفته است باشیم که فقط شعار نیستند.

به طور مثال، زنان زیادی هستند که به برخی از این انجمن‌های اجتماعی، زیست محیطی و بهداشتی و حتی سازمان‌های حقوقی و با انگیزه‌های دواطلبانه پیوسته‌اند و هدف این زنان خدمت به جامعه بوده است و بعد از مدتی مشخص می‌شود این سازمان‌ها به شکل محرمانه، جزئی از طرح آمریکا در منطقة خاورمیانه هستند. در اینجا توجه به این موضوع ضروری است که این انجمن‌ها، واکسینه کردن مجانی و یا پیشگیری از سرطان سینه را در دستور کار خود به طور تصادفی قرار نمی‌دهند و این در حالی است که علیه غزه جنگ به راه می‌افتد. آیا این تصادفی است؟ و اگر حادثه است پس چرا در دیگر مناطق دنیا تکرار نمی‌شود؟ پس در زیر شعار محیط زیست و بهداشت، برنامه‌ها و نشست‌ها و کنفرانس‌هایی برای بازداشتن ما از دیگر امور اجرا می‌شود. پس لازم است که آگاهی را سلاح خود قرار دهیم تا گمراه نشویم.


7. دوری از توهم (توهم تمدن مادی)

اعتقاد ما زنان به اینکه تمدن مادی برای مشکلات ما راه حلی دارد، توهمی بیش نیست و یا اینکه زن حقوقی بیشتر از آنچه اسلام به او داده است دارد. وقتی از نزدیک واقعیت زن غربی را زیر نظر بگیریم، این احساس به انسان دست می‌دهد که اسلام برای زن نعمت بزرگی است. اما در گذر سال‌ها، تبلیغات غرب و فیلم‌های غربی تلاش کرده‌اند تا چهره زن غربی را زیبا و با کمال نمایش دهند در حالی که واقعیت این‌گونه نیست و این امر از طریق افزایش زنان مجرد و خانواده‌های که از هم متلاشی شده‌اند و نیز افزایش افسردگی به‌ویژه نزد زنان آمریکایی، آشکار می‌شود.


8. تربیت و نقش آن در بیداری اسلامی

«همه ما حاکم و همه ما پاسخگوی رعیت خویش می‌باشد.» [10] تفاوت بین خانواده‌ای که در آن مادری مسؤولیت‌پذیر و خانواده‌ای که در آن مادری سهل‌انگار و تسلیم‌پذیر وجود داشته باشد، بسیار عظیم است. پس نباید از هر امر تربیتی، هر چقدر هم که کوچک باشد، غافل شد. یکی از وزرای خارجه فرانسه گفته بود: همین برای آمریکا کافی است که در دانشگاه‌های این کشور دانشجویانی مشغول به تحصیل هستند که فرهنگ آمریکا و ارزش‌های جامعه این کشور را اخذ می‌کنند.

هدف او از این کلام این است که وقتی این افراد به کشور خود بازگردند تا امور را به دست گیرند همان ارزش‌های امریکایی را اجرا می‌کنند. اگر هر مادر مسلمانی فرزندانش را از مدرسه خانواده و با فرهنگ و تربیت اسلامی فارغ‌التحصیل کند و ارزش‌های اسلامی را در تربیت او لحاظ کرده باشد، با این کارش حتماً از ملت خود محافظت کرده است و این کار نیازمند اراده و پافشاری است. امام علی(ع) با کسی مبارزه نکرد مگر اینکه بر او پیروز شد. فردی از وی پرسید: این کار چگونه ممکن است پاسخ داد: زیرا من و نفسش علیه او بودیم. [11]

بنابراین، باید خود را قوی کنیم و باید همت ما با ما باشد نه علیه ما. و باید قدرت علمی و فرهنگی و معرفتی داشته باشیم؛ امری که می‌تواند باعث به دست آمدن پیروزی ما باشد و این همان چیزی است که در جنوب لبنان رخ داد زمانی که گروهی از جهادگران با نیرو و ایمان به خدا پیروزی آشکاری را به دست آوردند که افراد ضعیف ملت بر روی شکست آن شرط‌بندی کرده بودند و این همان چالش پیش روی هر زن اندیشمندی است که نباید تسلیم شود. باید از خواب‌های مادی که تلاش دارند ما را درآن غرق کنند بیدار شویم.


9. تلویزیون و ابزارهای نوظهور ارتباطی

امروزه وسایل نوظهور ارتباطی فاصله‌ها را نزدیک و ارتباط‌ها را آسان کرده است. حال باید ‌پرسید که آیا عاقلانه است که زن مسلمان در حاشیه این پیشرفت زندگی کند و از آن بهره‌ای نبرد؟ بدون شک پاسخ منفی است. طبیعی است که زن مسلمان همراه با این پیشرفت باشد اما ضروری است که به این امر توجه کند که تبدیل به بنده این تکنولوژی و پیشرفت نشود.

همگامی با پیشرفت بدین معناست که آنچه را می‌خواهیم از این تکنولوژی بگیریم نه آنچه آنان می‌خواهند بدان برسیم. ممکن است در این راه به موفقیت برسیم یا در اهداف خود شکست بخوریم. به هر حال نباید به آنچه در جامعه‌مان در حال رخ دادن است بی‌توجه باشیم. پس می‌توانیم هر روز زمانی را برای ارتباط، بدون اینکه افراد پیرامون ما آسیبی بینند، اختصاص دهیم و حتی ممکن است که در شیوه به کار گیری این تکنولوژی بر آنها پیشی بگیریم. و به جای اینکه فیس‌بوک و توییتر و واتس‌آپ وسیله‌ای برای اتلاف وقت و شوخی و بیهودگی باشد می‌توان آن را به وسیله‌ای برای امر به معروف و نهی از منکر تبدیل کرد تا ملت‌ها را بیدار و از لغزش آنها باخبر کنیم و انقلاب‌های عربی شاهدی بر این امر هستند. همچنین، برای آشنایی با فرهنگ اسلامی و مناسبت‌های زیبای اسلامی و تاریخ اسلام و اخبار مسلمانان در فلسطین و در جای جای دنیا و همچنین، برای ترویج افکار اسلامی خویش به ساده‌ترین روش‌ها و دوست‌داشتنی‌ترین آنها نزد مردم از این تکنولوژی سود برد. رویکرد ما این‌گونه صحیح خواهد بود ولی نباید تمام وقت خود را به این امر اختصاص داد. پس نباید افراط و تفریط کرد و همواره توازن را در نظر داشت.

اما در رابطه با تلویزیون باید گفت که این وسیله در بسیاری از خانواده‌ها بر اثر سوء استفاده از آن به شیطان ناطق تبدیل شده است. زن مسلمان نباید خود و افراد خانواده‌اش را در آنچه که غرب می‌خواهد غرق کند و باید برنامه‌های مفید و سودمندی را جایگزین‌ برنامه‌های پوچ و بی‌فایده کند. چقدر زیباست که سریال انبیاء و زندگی افراد صالح را مشاهده کنیم. گاهی افرادی می‌گویند که این سریال‌ها جذابیت سریال‌های دیگر را ندارند. در اینجا نکته مهمی را یادآور می‌شویم که سریال‌های شیطانی در راستای تحریک غریزه عمل می‌کنند و سریال‌های دینی در راستای بالا بردن سطح فکر و تعالی روح. و این اوج بیداری است. برای نمونه سریال یوسف پیامبر(ع) آن‌چنان بر لبنانی‌ها تأثیر گذاشت که بعضی از خانواده‌ها اسم‌های رایج در این سریال مانند منسا و دیگر اسامی را بر فرزندان جدید خود گذاشتند. بنابراین، این گفته که در این سریال‌ها جذابیت وجود ندارد کلامی نادرست است. به‌ویژه اینکه تولیدات دینی قابل ذکری خصوصاً در ایران وجود دارد، تولیداتی که به سطح جهانی رسیده‌اند. بنابراین، امروز زن باید اینکه کجا باشد و نیز آنچه را که باید ببیند را انتخاب می‌کند. پس باید چیزی را مشاهده ‌کند که نقش او را در بیداری مستحکم‌تر کند. و این در آغاز و پایان خود به خواست زن برمی‌گردد.

سرانجام از زن مسلمان و نقش اساسی وی در ساختن بیداری اسلامی تشکر می‌کنم اما همیشه باید به زن مسلمان یادآوری کنیم به هویت اسلامی که در وجودش است اطمینان کند و به طرح‌های استکبار جهانی اجازه ندهد که بر وی تأثیر بگذارد. باید متوجه و گوش به زنگ توطئه‌هایی که علیه وی طراحی می‌شود باشد که مطمئناً بازنده جنگ نخواهد بود. بنابراین، نقش زن در تحکیم جوامع اسلامی و مقاومت در برابر فتنه‌ها و تحریف‌ها، واضح به نظر می‌رسد. بنابراین، هر زن مسلمانی باید وظیفه دقیق خود در راه بیداری اسلامی تعیین کند و مسئولیت خود در این امر را بر عهده گیرد؛ زیرا مسیر خیزش و بازگشت به خویشتن و هویت اسلامی باید دستور کار هر زن مسلمان در هر کجا باشد. 

زینب عواضه فقیه

http://hajij.com/


پی نوشت :

[1]. الناس نیام اذا ماتوا انتبهوا

[2]. الکبار یموتون و الصغار ینسون

[3]. قال فبزعزتک لاغوینهم اجمعین الا عبادک منهم المخلصین

[4]. المراه لها حصه الاسد

[5]. اگر مبتلا به گناه شدید پس خود را بپوشانید

[6]. لقد خلقنا الانسان فی أحسن تقویم؛ همانا انسان را در بهترین شکل آفریدیم

[7]. لآمرنهم فلیغیرن خلق الله و من یتخذ الشیطان ولیا من دون الله فقد خسر خسرانا مبینا یعدهم و یمنیهم و ما یعدهم الشیطان الا غرور؛ و امر کنم که خلقت خدا را تغییر دهند و هر کس شیطان را دوست دارد نه خدا را سخت زیان کرده زیانی که آشکار است شیطان وعده بسیار دهد شیطان چیزی جز غرور و فریب خلق نیست.

[8]. اذا جاءکم من ترضون دینه و خلقه فزوجوه

[9]. ان الله لایغیر ما بقوم حتی یغیروا ما بانفسهم؛ حال هیچ قومی را دگرگون نخواهد کرد تا زمانی که خود آن قوم حال خود را تغییر دهند.

[10]. کلنا راع وکلنا مسؤول عن رعیته

[11]لانی کنت انا و نفسه علیه

زهرا آراس
۲۳مهر

مقدمه:

انگیزه های تخریب و حمله به معارف دینی در لایه های مختلفی نظیر پوشش های دینی، فرقه ای و افراد و جریان های مختلف بروز پیدا می کند، لذا عیار بازشناسی معارف حق از باطل ضرورت دارد . در میان مؤمنان اگر ساده اندیشی و غفلت وجود داشته باشد، گرفتار حمله به دین می شوند و قصه دردناک این است که زمین می خورند ، و یا رفتار جدید را می پذیرند که از همکاری خود با جبهه کفر بی خبرند و نظم و نظام معارف خود را دچار خدشه می کنند.

یکی از زیباترین خواسته های الهی که با فطرت انسان ها سازگار است رعایت پوشش و حجاب است و با توجه به طبیعت ظریف و لطیف زنان، از آنان رعایت بیشتری خواسته شده است .

بحث حجاب مورد هجمه زیادی واقع شده است و همه این شبهه ها و ایجاد تردیدها از طرف دشمنان خارجی هم نیست، بلکه عده ای غافل و روشن فکر نما همواره در داخل بدان ها پرداخته اند. برای مثال اظهار نظر هایی که بیان نمودند:

اگر این حجاب و پوشش مانع حضور وبروز شخصیت زن شود، قطعاً مضر است... -

- مشکل این نیست که زنان چگونه لباس بپوشند، مشکل این است که زنان بتوانند در عرصه های مختلف حضور داشته باشند.

 حجاب جنبه اسطوره ای دارند این که برای حفظ عفت باشد...-

 این که حجاب چه رنگی داشته باشد و چه شکلی داشته باشد، به کسی مربوط نیست.-

همه این شبهه ها هم آهنگی مفهومی و خواستگاه مشترکی دارند که باید به آنها پاسخ گفت . البته امروزه بیشتر انگیزه های مخالف حجاب، از عدم تسلط بر مفاهیم دینی بوده، نه این که از عدم پذیرش باشد.[1]

                                                                                                                        

پاسخ به شبهاتی درباره حجاب:

 

1) حجاب مانع پیشرفت زن

اسلام با حضور زن در همه عرصه های اجتماعی، سیاسی و فرهنگی و پیشرفت در آنها هیچ مخالفتی ندارد زنان زمان پیامبر اکرم نیز مشاغل اجتماعی را عهده دار بوده اند .

اگر در اسلام بنا برود که زن در اجتماع حضور نداشته باشد و فقط در خانه کنار محارم خود باشد، حجاب معنا پیدا نمی کرد.

حجاب مرز بندی است که ورای این مرزها هر یک از زن و مرد می توانند به کار خود بپردازند، علم ثابت کرده و تجربه نشان داده است ، اگر این مرز وجود نداشته باشد، به دلیل جاذبه ای که بین دو جنس وجود دارد نمی توانند به فعالیت های مفید بپردازند.

 

2) چادر مشکی سبب دل مردگی زنان

امام صادق (ع) می فرمایند:پوشیدن لباس مشکی کراهت دارد؛ مگر در سه چیز: کفش ، عمامه، و کسا(کسا لباس بزرگ، مثل عبا و چادر و ... را می گویند)

زن با پوشیدن لباس تیره ، خود احساس امنیت می کند در حالی که رنگهای بسیار روشن و جیغ توجه دیگران رو جلب می کند درحالی که رنگ سیاه و تیره این گونه نیست.

 

3) حق انتخاب زن

برخی معتقدند اگر زنان خودشان خواستند، حجاب را رعایت کنند و نباید حق انتخا را از آنان گرفت . هر کس آزاد است با حجاب باشد یا بی حجاب و اهل خانه های فساد.

آشکار شدن فساد بسیار مضر است.

همواره ترس از فساد باید وجود داشته باشد و همیشه فساد حقیقی پشت شعارهای اصلاح طلبی پنهان شده است.

در برنامه های دینی باید زمینه فساد را در جامعه کم کرد و فساد آشکاررا کاهش داد تا کسی که می خواهد در پی فساد برود ، بترسد.

در جامعه، افراد بی حجاب یا اهل خانه های فساد و ... به نوعی نشان دهنده راه فساد به دیگران اند؛ زیرا نفس اماره انسان، افراد پاک را نیز به گناه وسوسه می کند و میل به گناه را در آنان افزایش می دهد یا به وجود می آورد. [2]

 

4) طرح حجاب از طرف اسلام، یعنی این که زن در اجتماع، محدود و محروم است.

طرح مسئله حجاب در اسلام ، بیانگر آن است که حضور اجتماعی زن پذیرفته شده است، از این رو، سلامت حضور ، دستور رعایت پوشش الهی را مطرح می کند.

در واقع اسلام، حضور مثبت و سازنده زن را می خواهد و این حضور شاسته نزد خدای متعال پسندیده است.

حجاب حق زنان و حدّ مردان است، زنان با رعایت حجاب به حق خود می رسند و مردان در رویارویی با حجاب کامل آنها حد خود را شناخته و به قول معروف پا از گلیمشان فراتر نمی گذارند.

 

 5)ارتباط حجاب با آرامش روانی چیست؟ 

نبودن حریم میان زن و مرد و ازادی معاشرت های بی بند و بار، هیجان ها و التهاب های جنسی را فزونی می بخشد و تقاضای سکس را به صورت عطشی  و خواسته ای اشباع نشدنی در می آورد . غریزه جنسی هر چه بیشتر اطاعت شود سرکش تر می گردد و شعله ور تر می شود.

علت این که در اسلام، دستور حجاب به زنان اختصاص یافته ، این است که میل به خودنمایی و خود آرایی مخصوص زنان است با رعایت نکردن پوشش الهی ، انحرافات جنسی  و نگاه پراکنی ها افزایش پیدا می کند ، آرامش روح و روان از انسان سلب می شود و فکر کردن دائمی به صحنه های گناه و بدحجابی زنان، فرد را در باتلاق مسائل جنسی گرفتار می کند. [3]

باید به این نکته اشاره کرد حجاب، یک التزام فردی و شخصی نیست که بتوان مثل نماز، در خلوت و خفا خواند و یا مثل روزه بی نشان و پنهان بدان پرداخت؛ بلکه انتخابی علنی و جدی و آشکار است که معنا و مفهوم گسترده دارد و آثار و تبعات گسترده ای نیز بر آن مترتب می شود.

حساسیت و اهمیت حجاب از جهات مختلف، اقتضا می کند که با نگاهی جامع بدان پرداخته شود و چه در مقام پژوهش چه در مقام آسیب شناسی و سیاست گذاری برای ترویج و تبلیغ از زاویه حیثیت اجتماعی و فرهنگی خاص آن مطالعه و بررسی قرار گیرد.[4]



[1]  حجاب چرا، امین کشوری، انتشارات بوستان کتاب،  ص 13

[2] .خوشبختی اتفاقی نیست، هادی نیکدل، انتشارات مهر امیر المؤمنین،ص 470

[3].  حجاب چرا، امین کشوری، انتشارات بوستان کتاب،  ص 85-92

[4]. حجاب بی حجاب، محمد رضا زائری

زهرا آراس
۲۳مهر


چرا زنان مسلمان جذب داعش می‌شوند؟تهران پرس؛ کامران شیخ الاسلامی، کارشناس رسانه در پاسخ به این سوال که چرا بخشی از گروهک تروریستی داعش را زنان تشکیل می دهند و در واقع علت جذب زنان به این جریان خشونت طلب و فعال ضد بشری چیست، گفت: نباید این واقعیت را انکار کرد که زن همیشه به لحاظ سنتی و ایدئولوژیک در جنگ، استفاده تشویقی و روحی داشته است و شاید این به دلیل بخش حیوانی وجود انسان هاست که می خواهند آن را تسکین دهند.

وی ادامه داد: اما آنچه که داعش را نسبت به جریان های منحرف دیگر در جهان اسلام، متمایز و متفاوت کرده و حتی برای نخستین بار اتفاق افتاده است، استفاده از زن در خط مقدم جنگ و ترور است لذا مشاهده می کنیم در بسیار موارد زنان داعشی همراه با مردان این گروه، اسلحه به دست سوار بر خودروهای نظامی شده و به سوی به اصطلاح جهاد گسیل می شوند.

این کارشناس مسائل بین المللی با اشاره به علت اصلی و مهم گرایش زنان مسلمان به عضویت در گروه تکفیری و تندروی داعش بیان کرد: آنچه مسلم است در کشورهای مسلمان عربی، زن از اجتماع به دور نگاه داشته شده و محدود به امور خانه داری، همسرداری و تربیت فرزند می شود و در واقع زن در جامعه عرب، به نوعی با محدودیت شدید و حصر در خانه مواجه است که اکنون ظاهرا داعش با میدان دادن به او و باز کردن فضا در صحنه اجتماع و جنگ، در واقع آزادی به زن بخشیده و او را از حصار خانه و حبس در امور آن، رها کرده و در بطن جامعه قرار داده است؛ لذا این مساله برای زنان عرب خوشایند بوده و همین موجب می شود سرسپرده این گروهک تروریستی شوند.

وی تاکید کرد: در حقیقت داعش به این سهولت نمی توانست زنان جوامع دیگر را جذب گروه خود کند و برای آنها کجا بهتر از جامعه عرب بود که زن را محدود به خانه داری و زایش فرزند و پرورش آن می کند در واقع این آزادی آنی و دوشادوش مردان در صحنه های جنگ حرکت کردن، برای این زنان لذت بخش بوده است. از سوی دیگر نباید فراموش کرد که برخی از این زنان، همسران اعضای داعش هستند که شوهران خود را همراهی می کنند.

وی همچنین در پاسخ به این سوال که چرا افراد تحصیلکرده و حتی هنرمند نیز جذب داعش شده و با آنها در خلق جنایت های غیر انسانی همراه و همدست می شوند، ابراز کرد: تحصیل و شعور و مسائل اعتقادی، امور جدا از هم هستند که لازم و ملزوم یکدیگر نیستند بنابراین گاه شاهدیم افرادی هستند که مداراج عالی علمی را می پیمایند اما دگماتیسم بوده و بر باورها و اعتقاداتی که در ذهن آنها حک شده، همچنان استوار هستند.

شیخ الاسلامی تاکید کرد: بنابراین اولا باید دانست تحصیل شعور به بار نمی آورد و این امر از علم آموزی مجزاست، و مساله بعد آنکه آمار افراد تحصیلکرده در گروهک تروریستی داعش، در حد چشمگیر و خاصی نیست و از سوی دیگر تحصیل همیشه موجب از بین رفتن باورها و ایدئولوژی یک فرد نمی شود، خصوصا افرا تندرو همان طور که امروز شاهدیم وقتی از یک سناتور آمریکاییِ پزشک اعتقاد او به خلقت جهان پرسیده می شود، بیان می کند معتقدم دنیا در هفت روز خلق شده! در واقع این همان باور اوست که آن را در متون دینی خود خوانده و در ذهن حک کرده اما تحصیل و علم آموزی موجب از بین رفتن این اعتقاد در او نشده است.

وی در پاسخ به این سوال نیز که شعار داعش بازگشت به سلف و سیره گذشتگان است و این برای جوان امروز که در دنیای مدرن زندگی می کند، جذابیتی ندارد چرا که به طور طبیعی انسان علاقه مند به عقب گرد و واپس گرایی نیست، اما چطور می شود عده ای جذب این شعار شده و به عضویت داعش در می آیند، اظهار کرد: به لحاظ منطقی و به دور از دخیل دادن جنایت های داعش، این شعار، شعار نامطلوبی نیست چرا که منظور از آن بازگشت به شیوه زندگی پیامبرگونه و صدر اسلام و به کارگیری اخلاقیات پیامبر اسلام (ص) در زندگی است و این به خودی خود امری پسندیده بوده اما آنچه ناپسند و مردود شمرده می شود، شیوه و برداشتی است که داعش از این شعار به دیگران القا می کند لذا اینجاست که اصطحکاک به وجود می آید.

این کارشناس رسانه یادآور شد: در واقع شعار داعش، شعار زیبایی است اما مخاطب در عمل با مساله ای دیگر مواجه می شود که با عقل، منطق، رفتار انسانی و عرف در تضاد است شبستانhttp://tehranpress.com


زهرا آراس
۲۳مهر


زن مسمان


زنان سرچشمه صلاح یا فساد جامعه اند چون پایه اجتماع خانواده است و پایه خانواده زن است.

بی تردید سعادت هر جامعه، در گرو سعادت کوچکترین عنصر تشکیل دهنده آن یعنی خانواده است. خانواده، کانون پرورش نسل آینده و زن در آن نقطه ثقل عاطفه و مهر می باشد.  این کانون مهر و عاطفه به تصریح کلیه صاحب نظران می تواند، الهام بخش ابعاد والای اخلاقی و انسانی و یا ابعاد زشت شیطانی باشد و می تواند پایه گذار سعادت و یا شقاوت اجتماع، کشور و به عبارتی بهتر تمامی نسل بشر گردد.

بر اساس فطرت برای یک زن هیچ چیز پر اهمیت تر از ایفای نقشی که خالق مطلق برای او به عنوان یک همسر و یک مادر ترسیم کرده نیست، مادر هم مربی است و هم متربی، هم الگوست و هم الگوساز، و برای آنکه الگو باشد و الگو بسازد و مربی باشد خود نیازمند آموزش است. آموزشی که او را برای جایگاه و مقام برتر مربی انسان شدن آماده می سازد. او می تواند نجات بخش نسل ها و یا عامل سیه روزی و تباهی و در نهایت سقوط انسان در قعر مادیگرایی صرف باشد. در واقع زنان به جهت تأثیرگذاری عمیق و گسترده ای که در سطوح مختلف جامعه دارند، بهترین عامل جهت سرمایه گذاری حاکمان برای تربیت نسل آتی بشمار می آیند.

حال اگر زنان مقام واقعی خویش را بشناسند و به زن بودن خود ارج نهند، و جایگاه خود را در معرض رقابت بیهوده و ترازوی سنجش با مرد قرار ندهند می توانند نقش تربیت مردان آینده را نیز بدرستی ایفا نمایند و سرنوشت جامعه را آنگونه که می خواهند رقم بزنند. مگر نه اینست که هدف حاکمان در جامعه بشری انتقال الگوها، جهانی شدن فرهنگ، یکسان سازی رفتارها، سلائق و خواست هاست. زنان اگر فریب نخورند، به دلیل فطرت گرا بودن و لطافت روح و دوری از شقاوت می توانند علیه حاکمان سلطه گر جهانی برخیزند و فریب نیرنگ سردمداران نظام سلطه و سرمایه داری را نخورند و خود و نسل آینده را ارزان به منافع سرمایه داری نفروشند.

مؤید این سطور بیانات امام خمینی(ره) در مقام و جایگاه زن است: “زنان سرچشمه صلاح یا فساد جامعه اند چون پایه اجتماع خانواده است و پایه خانواده زن است. نقش زن در اجتماع، از ویژگی های خاصی برخوردار است. او یگانه موجودی است که می تواند از دامن خود افرادی را به جامعه تحویل دهد که برکاتشان به جامعه برسد و حتی به کسب ارزش های والایی منجر شود و یا برعکس. زن مربی انسان هاست و سعادت و شقاوت جامعه بستگی به حرکت او دارد. هم مبدأ همه کمالات اجتماعی می تواند باشد و هم مع الاسف می تواند مبدأ تمام بدبختی های جامعه باشد.”

در عصر کنونی زنان به عنوان بردگان جنسی خرید و فروش می شوند و هرچه ظاهر و جسمشان زیباتر باشد گران قیمت ترند، لذا به جهت اینکه مورد توجه نظام برده داری و برده داران مدرن قرار گیرند باید متحمل همه گونه سختی اعم از جسمی و روحی شوند تا ظاهر خود را برای بالا رفتن قیمت مطلوبتر سازند، جراحی های زیبایی، رژیم های لاغری افراطی، ولنگاری در پوشش و افراط در آرایش همه و همه وسیله ای برای خرید و فروش بهتر زن در جهان کنونی است.

زن امروز با نام ظاهر فریب آزادی، تمام زیبایی های خود را در معرض نگاه و سوء استفاده ارزان رهگذران و تماشاچیان ژورنال های مد و تئاتر و سینما قرار داده در کاباره و کازینو ها به بهای اندک خود را در اختیار هر هوسران و عیاشی به نسبت تمولش قرار می دهد، در حالیکه در گذشته تنها با یک شریک زندگی زیبایی های جسمی و روحی خود را تقسیم می نمود و مورد تکریم و قداست در مقام همسری و مادری نیز قرار می گرفت. اما اکنون مردان صاحب باندهای فساد و فحشاء و گردانندگان صنعت تجارت جنسی جسم آنان را تحت عنوان آزادی تسلط بر جسم در اختیار هر کسی قرار می دهند. آیا زنان هنوز از این بردگی مدرن عاصی و خسته نشده اند؟

فمنیسم

خانم دایان پاسنو نویسنده کتاب “فمینیسم رمز و راز زنانگی یا اشتباه”می گوید: “فمینیسم در آمریکا تلاش می کند تا با تأکید بر اهمیت دور نمودن زنان از نقش های سنتی خویش مانند ازدواج و مادر شدن، تعریف تازه ای از زن ارائه نماید. نقش مادری که وظیفه ای طبیعی است، اکنون به صورت امری نامشروع درآمده و زنان برای انتخاب آن تحت فشار زیادی هستند. به عبارت بهتر ازدواج و مادری از نظر فمینیست ها مغایر با طبیعت حقیقی زن تلقی می گردد.”

این نقدها خبر از عصیان زن قرن بیست و یکم از بردگی جنسی و بازگشت به فطرت خویش می دهد، او با زبان بی زبانی فریاد می زند که اگر فمینیسم در ریشه اش با انگیزه مقابله با ستم مردان بر زنان تحقق یافته است و ۸ مارس بعنوان سمبل حق خواهی زنان ستم دیده مالی از سرمایه داری غرب است اکنون راه را به خطا رفته و هنوز پس از گذشت چندین دهه نه تنها زنان جهان فقیرتر و نیازمندتر به مردان شده اند، بلکه در گذشته اگر تنها نیروی کار خود را ارزان در اختیار مردان قرار می دادند اکنون شرافت زنانه و عفت خویش را به نام آزادی در اختیار هر رابطه غیر قانونمندی قرار می دهند و هر دم مورد بهره برداری مردی قرار می گیرند و دیگر تنها صاحب کارخانه مالک آنان نیست بلکه هر مرد هوس بازِ شهوتران می تواند مالک جسم آنان در ازای مبلغی اندک باشد.

امروز ندای جدیدی در جهان از سوی دین و رهبران دینی بنام انقلاب اسلامی در جهان معاصر طنین انداز شده است این ندا و نگاه جدید به زن که بازگشت به دستورات انبیاء الهی است در عین اینکه زن را همسر و مادر می داند برای او نقش های علمی، فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و اقتصادی نیز قائل است و این نقش آفرینی را در چارچوب های تعریف شده و در جایگاهی کمال یافته می خواهد.

12164_491[1]

ارزش زن در این نگاه به شخصیت علمی، سیاسی، اجتماعی و… اوست، نه به جسمش. جسم او در حریم و حرمت است و شخصیت اوست که مورد ارزیابی و ارتقاء قرار می گیرد. او سرمایه علمی و توانائی های اجتماعی، آموزشی خود را برای پیشبرد جامعه مصروف می نماید و در ازای آن مانند هر انسانی و هر مردی ما به ازایی مادی به عنوان دستمزد دریافت می کند تا چرخ زندگی را در کنار همسرش راحت تر به حرکت درآورد و کانون پر مهری برای فرزندان خویش پدید آورند و سازنده نسلی برتر باشند.

منبع : سایت تنسیمhttp://tmubasij.ir

زهرا آراس